S.z·۲ سال پیشبه همین سادگی وای خدایا تو چقدر مهربونی!!.چقدر ممنونتم که خودت رو به این راحتی بهم میشناسونی.دیشب خواهرم بهم گفت میدونی من تازه فهمیدم که من به خودم غر…
S.z·۲ سال پیشچشمان خیس شده مهربانش شب اول ماه مبارک همین سال ۱۴۰۲ در حرم حضرت علیبن موسیالرضا تکیه به دیوار داده،نشسته بودم و داشتم کلی با ضجه و زاری دعا میخوندم و با حضرت…
S.z·۲ سال پیشدستمال ابریشمیهمیشه خانه خواهرم بوی زندگی می داد. هر وقت آنجا میرفتم برای من حس صمیمیت و مهربانی و محبت را زنده میکرد. از در که وارد شدم مثل همیشه رنگ و…