رمان «سفر به آتش» ققنوس را از دل خاکستر بیرون میکشد
رمان سفر به آتش داستان جوانی است که بین دو نسل با دو سرنوشت قرار گرفته است و میخواهد خودش را از تاریکی و بنبست بیرون بکشد.
پدر ارسلان در جنگ تحمیلی در حالی به شهادت رسیده که تا سالها کسی نمیدانست چه شد که او به منطقۀ ناامن برگشت و چرا به آن شکل عجیب به شهادت رسید.
ارسلان فرزند شهید آراز، در نبود پدر، زندگی را کنار پدربزرگی سپری میکند که زخمخورده از اصلاحات ارضی شاه است و بعد از شهادت پسرش حق خود میداند تا زمینهایی که شاه از او و پدرش گرفته برگرداند یا زمینی را تصاحب کند.
ارسلان در این شرایط زندگی شخصی خود را دارد. روزنامهنگار است وعاشق دختری است به نام مهتاب. در حالیکه امید و آیندهاش را با مهتاب تصور میکند ناگهان متوجه میشود همکار عراقیاش به مهتاب توجه ویژهای دارد؛ از اینجاست که آنچه از درون و بیرون، ارسلان را از هم میپاشد، اتفاق میافتد.
داغ شهادت عجیب پدر و در خطر افتادن عشق، او را وامیدارد دست از سر پسر عراقی برندارد.
رمان سفربه آتش، داستان ارسلان و مثلث عشقیاش را کنار داستان پدربزرگ و سرانجامش، تا دل آتش، دنبال میکند.
عاقبت آنکه از شعلهها سربرون میآورد نسل تازهای است که ققنوسوار، خاکستر را پس میزند و خیز بلندِ پرواز برمیدارد.
#سفربهآتش
#نامزدجلال
#مریممطهریراد
#ققنوس
#ایران
#جنگ
#عراق
#اتحاد
#عبور