ناربُن.دال
ناربُن.دال
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

مروری بر کتاب "ازدواج چگونه؟"

چندین شب را در همنشینی با کتاب "ازدواج چگونه" به سر بردم. اثری خوش خوان تر و کاربردی تر نسبت به کتاب "ازدواج چرا" از همین نویسنده که با خواندن هرچند صفحه اش، حسابی به فکر فرو رفته و معادلات ذهنی ام دگرگون میشد.

فصل بندی کتاب خوب بود و از آمادگی های پیش از ازدواج آغاز شده و به مراسمات نامزدی و عقد می رسید و سپس به آغاز همسرداری و اختلافات احتمالی منتهی می شد.

از مباحث تاکید شده در کتاب، اهمیت بسیار تجربیات کسب شده ی والدین و بزرگترها از زندگی بود که به گفته ی کتاب به دلیل فاصله های ایجاد شده با فرزندان، معمولا این گنجینه بی استفاده می ماند
و حالا من هم در مواجهه با این کتاب، احساس می کردم در مقابل بزرگتری نشسته ام و از نکات و ریزه کاری هایی پیرامون ازدواج که معمولا جایی حرفی از آن به میان نمی آید، مطلع می شوم.
مثل اینکه پیش از افتادن در گرداب پراضطراب انتخاب و ازدواج، بعضی پیش بینی ها و هماهنگی ها را انجام داده باشیم؛ مثلا با خانواده و بزرگترهای خود پیرامون آداب و رسوم و فرهنگ هایی که داریم، صحبت کنیم. احتمال دارد خیلی از والدین چیزی در خاطرشان نباشد اما با باز شدن درِ صحبت، کم کم انتقال تجربیات آغاز می شود یا اینکه اگر از قبل درباره ی مهریه با خانواده ی خودمان به توافق و وحدت نظر رسیده باشیم، احتمال اختلاف در مراسم خواستگاری کمتر میشود.

این پیشبینی و برنامهریزی حتی در مورد چگونگی برگزاری مراسمات نامزدی و عقد و عروسی نیز صدق میکند تا کلیشهای و همرنگ جماعت عمل نکنیم و ابتکاراتی برای خلق لحظات مفید و بابرکت شروع زندگیمان داشته باشیم.

کتاب
کتاب


از دیگر مباحث برجسته ی کتاب، تاکید بر نقش های زن و مرد و تعریف زن و جایگاه او بود.
کتاب، زن را به سبب زن بودن و ویژگی های خلقتش به خودی خود ارزشمند می دانست؛ ارزشمند بودنی فارغ از هرگونه ارزشهای بیرونی مثل داشتن تحصیلات حتی ابتدایی، خانه داری یا شاغل بودن و حتی مادری کردن.
مثال کتاب در مورد استعداد و نقش زن؛ تشبیه او به خورشید در منظومه بود که دیگر مجموعات به سبب نور و جوشش خورشید، به حرکت درمی آیند.

نگاه کتاب، نگاهی بود که شاید در تعارض با فمینیسم و حتی دیدگاه های سنتی پیرامون زن است و ابتدا به عنوان دختری شاغل، دچار دافعه به دیدگاه نویسنده بودم که حضور زنان در جامعه را مهمتر از ظهورشان می دانست اما نویسنده ادعا داشت که زنان در بسیاری از مشاغل و حتی مدیریت، از مردان میتوانند بالاتر باشند ولی در مجموعه ی آفرینش هرکسی نقشی را ایفا می کند؛ مثل اینکه مربی در صحنه ی ورزشی حضور دارد و بازی را مدیریت می کند و بازیکن در صحنه ظهور دارد و بازی اش را به نمایش میگذارد. هردو نفر نقشی در ساخت بازی دارند اما متفاوت از هم!


به ادعای کتاب، مخالفتی با اشتغال زنان نیست اما عدم جایگزینی نقش زن و مرد مسئله ای مهم است؛ به ویژه خطر فراموشی استعداد زن در ابراز کردن، جوشش و به تحرک درآوردن مرد!

شاید شما هم حس کنید که بارها مطالب مختلفی از این دست پیرامون زن و مرد خوانده اید که صرفا به دنبال ارائه ی دلایلی برای شاغل نبودن زنان یا منحصر کردنشان به نقش مادری هستند اما چیزی که در این کتاب، دیدگاه من را تعدیل و نرم کرد، افزایش جایگاه و نقش زن در ذهنم بود؛ جایگاهی که به خودی خود ارزشمند بود و نیازی به مادر یا حتی همسر شدن نداشت؛ برخلاف بعضی از دیگر مطالبی که پیرامون زن می شنویم.

منتها، سوال و نقدی که به این نگاه یا کتاب دارم، این است که چرا مردان همچون طفیلی هایی ترسیم شدند که زنان مدام باید مراقب باشند تا آنها را به تحرک وادار کنند که مبادا از انرژی بیفتند و خاموش شوند.
حال آنکه سوال اینجاست خود این دیدگاه سبب تنبلی بیشتر مردان و ایجاد حس عدم کفایت در زنان در صورت تغییرناپذیری مردان نمی شود؟

با همه ی توصیفات، مطالعه ی این کتاب را چه مجرد باشید و چه ازدواج کرده، به شما پیشنهاد می کنم؛ چرا که مطالب زیادی هست که خواندنش ارزش دارد و گفتنش در اینجا میسر نبود.

کتاب" ازدواج چگونه" اثری از محمدجعفر غفرانی

(آشنایی با مهارت های همسرگزینی)
#ازدواج

#عقد
#نامزدی
#زن

#معرفی_کتاب

#خواستگاری



زن مردنقش زنکتابازدواجکتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید