??ℜ?:((✨
??ℜ?:((✨
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

داستان چند پارتی ؟! پارت 2

داستان چند پارتی ؟! پارت 2
داستان چند پارتی ؟! پارت 2

پارت دو :))

اون دختر کوچولو رو بردم خونه ، کمی هم توی راه براش خوراکی خریدم و بهش دادم ‌‌. بردمش حموم ، خیلی کثیف و بهم ریخته بود . حمومش کردم و موهاشو شونه کردم . انگار از این رو به اون رو شده بود . بردمش پروشگاه ‌‌. مدیر اونجا گفت که جا ندارند برای یه بچه ی ۷_۸ ساله . توی شهرمون فقط همون یه دونه پرورشگاه بود ‌‌. نمیتونستم جای دیگه ای ببرم . شناسنامه ای هم ازش نداشتم .

نمیدونستم اجازه ی نگه داشتنش رو دارم یا نه . فقط حس خوبی بهش داشتم .

خب اون یه دختر بچه بود . روحیه ی ضعیفی داشت . به هر حال گفتم تا فردا صبر میکنم . بعدشم بردمش خونه .

شب :

توی اتاق خودم خوابوندمش ، خودمم توی پذیرایی خوابیدم . یادم اومد که شمع رو خاموش نکردم . رفتم توی اتاق دیدم خرگوشش رو بغلش کرد و داره گریه میکنه . خرگوشش رو نشسته بودم و کثیف بود . بهش گفتم که باید تا فردا صبر کنه تا تمیزش کنم . دیدم چون داره گریه میکنه ، چیزی بهش نگفتم .

رفتم پیشش و .......



تا پارت بعدی بای !!!!!!!!!



داستان پارتیپارتی پارت
فیک و داستان بزارم ؟؟!!!!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید