??ℜ?:((✨
??ℜ?:((✨
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

داستان چند پارتی ؟! پارت 4

داستان چند پارتی ؟! پارت 4
داستان چند پارتی ؟! پارت 4

از اتاق اومدم بیرون ، دو سه ساعتی بیدار بودم و داشتم به همه چی فکر میکردم . دو سه ساعتی که گذشت رفتم تو اتاقش ، عروسکش رو ازش گرفتم و شستم . چون میدونستم هرجا که میره عروسکش رو با خودش میبره .

صبح ::

نون تُست و مربا رو آماده کردم . رفتم و بیدارش کردم و گفتم بعد اینکه صبحونش رو خورد ، لباسایی که براش خریدم و بپوشه . چون دختر بچه بود یه پیرهن صورتی براش خریدم و یه گیر پاپیونی .

خودمم آماده شدم و رفتیم بیرون . گفت : هروسکم رو شستی ؟!+آره___چرا ؟+چون خیلی کثیف بود ___ مرسی :))

ازش آدرسو گرفتم . با اینکه فقط یه دختر بچه بود خیلی باهوش و زرنگ بود . رسیدم به خونشون .

+_))تق تق !!

_کیه ؟

+_)) لطفا درو باز کنید .

وقتی صدای پاش اومد ، میغ سریع خودش رو پشت من قایم کرد .

_خوش اومدین .

+اولش میا رو ندید . اما وقتی رفتیم داخل ، با یه قیافه ی عصبی و وحشتناک نگاش کرد .

میا رو نشوندم روی پاهام ‌‌.

_این بچه ی خودتونه .؟؟

+چطور ؟

_هیچی فقط شبیه یه نفر بود که میشناختم ( فهمیده بود میاس )

+بله درسته . این همون دختر کوچولویی هست که اذیتش میکردین .

_??

صدای پا اومد.....

پارت بعد به زودی


فیک و داستان بزارم ؟؟!!!!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید