ازوقتی به یاد دارم از رنجیدن وغم خوردن خوشم نمیآمد.اگر چه دررویدادی با هیجان منفی،دچار شوک وناتوانی میشدم ولی همیشه سریعا به سمت پذیرش ورهایی از رنج حرکت میکردم.
مثلا به نظر من رویدادی به اسم شکست عشقی در حقیقت معنا وجود ندارد…رنج واندوهی که هرصاحب قلبی در دوران عاشقی از جوانه تا میوه احساس میکند ،حاصل نشناختن واژه عشق است…و ندانستن راه عاشقی…مگر اینکه اصلا راه عاشقی نرفته و مسیرش هوس یا نیاز یا وابستگی خاصی بوده باشد که درآن صورت می شود شکست هوس،یاشکست نیاز مندی ویا شکست ارتباطی.
هروقت از لابه لای صفحات و پوسته های خود جوانه زدن باطراوتی را حس کردید و خنده و گریه و خواب وبیداریتان به همدیگر گره خورد،و حدس زدید که دچار روایتی عاشقانه شده اید،دست از تقلید کور بردارید وگوشهایتان راتیز کنید تا صدای واقعی عشق را بشنوید….عشق خود به تنهایی باعث گشایش میتواند باشد…گشایش فکر،ترفیع عقل،و تکامل روح
از فال قهوه و تاروت دست بکشید…چگونه بفهمم کجای قلب معشوقم و چگونه درمرکز آن قرار گیرم،فوت وفن عاشقی نیست…چرا که عشق بدون دخالت فالگیر ورمال وبی خبر چون زلزله واقع میشود……آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای…
پس آنچه بی خبر کلید قلبت را گشوده،اگر عشق باشد ،توانمندی معشوق در شکافتن دروازه های قلب توبوده وشکفتن میطلبد نه کنکاش وچاره جویی…
قدرت بالای معشوق ستودنی ست…وهمانطور که تو را از راه بدر کرده
پس هرکسی را میتوانسته کور وکر کند…
عادت کرده ایم،عاشق که میشویم دور معشوق حصاربکشیم.خط ونشان بکشیم،تعیین تکلیف کنیم ،انگار میخواهیم معشوق را ادب کنیم!درصورتی که وقتی عاشقش شدیم که همانقدر ادب داشت!
ما یاد گرفته ایم دیگران را نقد وتحلیل و تادیب کنیم!یادمان رفته هرکس فقط میتواند خودش راادب کند…
او باهمان صفات و درجاتی که بود قفل قلبت راشکست …و وظیفه ما نه تلاش برای گشودن قلب او
نه حصار کشیدن
نه قلع وقتل رقیب
نه بازخواست و چاره جویی
نه شکستن دلها
ونه هیچ حرکت غیراخلاقی دیگر نیست.
حتی حق نداریم رنج بکشیم…عشق آمده تا به رنجها پایان بدهد…به رنج کم بودن،نادانی،ناتوانی،حسادت،سنگدلی
عشق آمده تا بسازد.
مرنجان ومرنج
عشق رنجیدن نیست… ریاضت کشیدنی جسورانه است …تحمل رقیب…تدارک سفر…تصویرسازی جای خالی
عشق رنجاندن نیست…تقاضای رشد است…تقدیم مهر…تسلیم وجود
نه جنگ با رقیب عشقی و درگیر حسادت و حساسیت شدن.
هیچ سلامی بدون خداحافظی نیست و هیچ پیوندی ضمانت تام ندارد.بی قراریهای عاشقانه و تب وتاب دوست داشتن خود خود پیروزی عشق است…پیروزی عشق بر سردی و رخوت …پس شکست عشقی نداریم.تمام