استمرار،واژه ای که به شدت در زندگیم کمبودش را حس میکردم.
آنقدر کارها و اهداف گوناگون را نیمه کاره رها کرده بودم که احساس پوچی داشتم.
در این مقاله قرار نیست زندگی نامه خودم را برایتان روایت کنم.
ولی قراره در مورد قانون و قاعده ای صحبت کنم، که با رعایت کردن آن بی شک به اهداف خودتان در زندگی می رسید همان طور که من نتیجه گرفتم.
استمرار داشتن در انجام هر کار و فعالیتی که قصد عملی کردن آن را دارید و برای آن ساعت ها وقت و فکر گذاشته اید.مهم ترین و تضمینی ترین فاکتور برای رسیدن به موفقیت در آن زمینه با مطلوب ترین نتیجه است.
رها نکردن،رمز واژه ای است که در همه فعالیت ها تاثیر خود را میگذارد.
برای مثال ایجاد یک کسب و کار جدید،ترک یک عادت بد و یا شکل دادن به یک عادت خوب،آموزش یک هنر و....
اصلی ترین مشکل ما انسان ها برای اینکه در کارها و تصمیمات خود به نتیجه نمی رسیم این است که با رسیدن به اولین مانع و ناهمواری تسلیم می شویم و جا می زنیم و در مورد تصمیمی که گرفته ایم دچار تردید میشویم.
در واقع اینگونه می توان توصیف کرد که موفقیت یک جاده است.
پر از پیچ و خم و مانع،پستی و بلندی و ناهمواری ست که تنها با استمرار و تسلیم نشدن می توان به پایان این مسیر رسید.
در این جاده قرار نیست که همیشه به ما خوش بگذرد .
من به این جمله باور دارم که انسان برای رشد و پیشرفت باید درد بکشد و باید بخشی از راحتی و تفریحات خودش را کنار بگذارد و فدا کند تا به یک هدف بالا تری برسد.
ما در این مسیر خسته میشویم،ناامید میشویم،زخمی میشویم ولی اگر بدانیم که تنها کاری که باید بکنیم رها نکردن و استمرار داشتن است،ما قاعده و رمز مسیر موفقیت را یاد گرفته ایم و با علم به این قانون می توانیم تمامی مسیر های موفقیت زندگی را پیش ببریم
به نظر من ذات و قریضه انسان طوری طراحی شده است که او را به راحت طلبی و به دور از چالش ها میکشد و نسبت به هر راه جدید و مسیری نو عکس العمل منفی نشان می دهد ،همیشه یک ترسی از قدم و گام بعدی در مسیر موفقیت ایجاد می کند که احتمالاً همه آن را تجربش کرده اید.
البته نمی دانم شاید این ویژگی خیلی هم بد نباشد به هر حال این حس ترس،انسان را از خیلی خطرات احتمالی در پیش رو حفظ میکند.
ولی این را هم می دانم که اگر از ترس خطرات احتمالی حرکت نکنیم هیچ وقت پیشرفت نخواهیم کرد و همیشه درجا خواهیم زد و هیچ حسی بدتر از درجا زدن و تلف کردن عمر و زمان نیست چون زمان گوهر گران بهایی است که از دست برود به هیچ وجه بر نمیگردد و هر چه سن و سالت بالاتر می رود حقیقت این جمله را با تمام گوشت و پوستت احساس میکنی.
ولی نباید هم بی گدار به آب بزنیم و همان طور که در ابتدا صحبت هایم به آن اشاره کردم برای هر تصمیمی که میخواهیم بگریم باید ساعت ها و روزها فکر و سبک سنگین کنیم،موانع و ناهمواری های مسیر را بسنجیم و خود را برای مواجه شدن با آن ها آماده کنیم و بیهوده عمر و زمان خود را هدر ندهیم.
با توجه به صحبت هایی که کردم و نظر شخصی خودم به این نتیجه میرسم که استمرار یک ویژگی اکتسابی است و باید آن را در وجود خودمان نهادینه و پرورش دهیم.
استمرار و جا نزدن کار اصلاً آسونی نیست و اراده بسیار قوی میخواهد و باید آن را در خود نهادینه کرد.
چند مورد از کارهایی که انجام میدهم و احساس میکنم تاثیر گذار بوده و جلوی ترس های درونی من را میگیرد وباعث میشود که استمرار خودم را در مسیر اهدافم حفظ کنم با شما در میان میگذارم تا شاید برای شما هم مفید واقع شود.
انگیزه برای انسان در مسیر موفقیت مانند سوخت و بنزینی است که یک خودرو برای حرکت نیاز دارد و با طی کردن مسافتی و گذشتن از پستی و بلندی های جاده مجدداً نیاز به سوختگیری و بنزین دارد.
دقیقاًمانند یک انسان که در مسیر موفقیت پس از گذراندن ناملایمات و موانع،حس ناامیدی و تسلیم شدن به سراغش می آید و دوباره نیاز به سوخت گیری دارد که این انگیزه است که می تواند حس استمرار و رها نکردن را در انسان تقویت کند تا بتواند راه خود را در این جاده ادامه دهد.
می خواهم یکی داستان های خودم را در این مورد مثال بزنم:
من سال ها پیش وزن زیادی داشتم و همیشه ازچاقی رنج میبردم.
بارها رژیم و ورزش را شروع کردم ولی بعداز مدتی رها میکردم و خسته میشدم.
این بار برای خودم انگیزه ایجاد کردم،همیشه دوست داشتم کوهنوردی کنم ولی به دلیل اضافه وزن و چاقی نمیتوانستم این کا را انجام دهم یه روزی با دیدن چند تا عکس از دوستم که کوهنورد بود عزمم را جذم و کوهنوردی را برای خودم انگیزه کردم و با همین انگیزه توانستم در طی شش ماه حدود بیست کیلو با رژیم و ورزش کم کنم و کوهنوردی را شروع کنم و به این نتیجه رسیدم که انگیزه قدم بسیار مهمی برای حفظ استمرار و تسلیم نشدن است.
طبق تجربه شخصی خودم هر موقع که در مورد اهداف و آیندم با اطرافیان ویا دوستانم صحبت کردم و با آن ها در میان گذاشتم از ذوق و اشتیاق من برای انجام آن کار و هدف کاسته شده است.
بعد ها که داخل اینستاگرام میچرخیدم یک کلیپی دیدم در مورد همچین موضوعی که اون شخص داشت میگفت زمانی که ما در مورد اهدافمون با کسی صحبت می کنیم.
هورمون لذت که اگر اشتباه نکنم دوپامین باشد در بدن ما شروع به ترشح میکند و حس لذتی به ما میدهد که انگار ما به هدفمان رسیده ایم و به این علت است که ذوق و اشتیاق ما برای انجام کار و رسیدن به اهدافمان کم می شود و حس استمرار و رها نکردن را از ما میگیرد.
به قول قدیمی ها سنگ بزرگ نشانه نزدن است.
اگر هدفمان بزرگ باشد و زمان زیادی برای رسیدن به آن بطلبد.به احتمال خیلی زیاد حس تسلیم شدن و رها کردن به سراغمان می آید.
برای اینکه در این مسیر دل سرد نشویم باید هدفمان را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنیم.
رسیدن به یک بخش کوچکی از هدف بزرگتر در زمان کم باعث دل گرمی و انگیزه می شود تا تسلیم نشویم.
این قانون تاثیر کارهای کوچک به اهداف بزرگ است.
به قول ژنرال ویلیام اچ مک ریون نویسنده کتاب تخت خوابت را مرتب کن با انجام مکرر درست یک کار کوچک مثل مرتب کردن تخت خواب میتوان دنیای خود را بهتر کنیم.
پیشنهاد میکنم اگر این کتاب را مطالعه نکردین حتماً خواندن آن را شروع کنید.
یکی دیگر از کار هایی که کمک میکند تا در مسیر اهدافمان استمرار داشته باشیم برنامه ریزی است.
این کار باعث میشود تا بدانیم چه کاری را کجا و کی باید انجام بدهیم و از گیج شدن و سردرگمی ما در مسیر هدف و از دست دادن استمرار جلوگیری می کند.
در پایان مطلب جا داره اشاره کنم که تمامی این صحبت ها و حرف های زده شده در این مقاله جدا از درست و یا غلط بودن آن ها حاصل تجربیات شخصی خودم بوده و قصد داشتم نتیجه و خروجی مثبتی که از انجام آن ها گرفته ام را با شما عزیزان در میان بگذارم تا شاید کمک و قدم کوچکی در راه رسیدن به اهدافتا ن برداشته باشم.
سپاس و تشکر فراوان از همراهیتان