ویرگول
ورودثبت نام
نیا ثمری
نیا ثمریدانشجو فلسفه دانشگاه تهرانم.نوشتن رو از آکادمیکش بگیر تا جستار و شطحیات؛دوسدارم.کتاب شعرچاپ کردم بنام "شوق ها".عاشق تهران بودم ولی...! اپلای کردم هلند،اما برگشتم چون"آن خانه قشنگ است ولی خانه من نیست"
نیا ثمری
نیا ثمری
خواندن ۴ دقیقه·۵ ماه پیش

-میم مثل مشاهده‌گری خویش؛ از مامان ایرانی تا امیر 206 سوار-

-میم مثل مشاهده‌گری خویش؛ از مامان ایرانی تا امیر 206 سوار-

در اینستاگرام و توییتر انبوهی از میم وجود دارد، قالب ها و الگو های متنوعی برای ساختن میم در دسترس است و الگوی های جدید نیز دائما ساخته و ترند میشوند. میم ها از مسائل فردی، خلقیات روزمره و عادات مضحک تا مسائل کلان جهانی  تنوع محتوایی دارند و هر حوزه ای که فکر کنید درباره اش میم وجود دارد، بی نهایت میم. و اگر نداشت، تبریک میگوییم! شما میتوانید بی نهایت + یکمین میم دنیا را بسازید، میم ها میتوانند توسط هرکسی ساخته شوند.

آیا یونانی ها هم برای هم میم می فرستادند ؟ کلمه میم از کجا آمده ؟ میم به ریشه ی یونانی mīmēma – μίμημα بر میگردد و از آن اسم هایی نظیر میموس و میمستای و میمسیس مشتق میشوند. این واژگان را میتوان در متون یونانی قرن پنجم پیش از میلاد و حتی قبل از آن مشاهده کرد. گویی میم هایی که برای یکدیگر ارسال میکنیم، یک نیای واژه شناختی دو هزار و پانصد ساله دارد. میتوان با مسامحه، معنای یونانی میم و میمسیس ر ا نوعی تقلید و بازنمایی و اجرای رو گرفته شده از چیزی لحاظ کرد (در این باب مناقشات بسیاری وجود دارد)

واژه ی میم یک استعمال متاخر تری نیز دارد، دهه ی هفتاد میلادی و ریچارد داوکینز. اگر کلمه ی ژنتیک را با کلمه ی ممتیک هم وزن بدانیم، به تبع اش، ژن با میم- مِم متناظر میشود. باز هم با مسامحه ی بسیار میتوان گفت میم و ممیتک همان ژن و ژنتیک هستند اما در ساحت رفتاری و فرهنگی. میم ها نسل به نسل به ارث می رسند همانطور که ژن ها و یکسری صفات و مختصات فرهنگی و رفتاری را انتقال میدهند. 

و اما  در نهایت میرسیم به میم اینترنتی، که اشاره اش به همین سبک خاص شوخی و بیانگری ساده اما بشدت وسعت یافته است، گیف ها، عکس ها و ویدیو ها در سراسر شبکه های مجازی.

در یک نوع از نگاه، اسکرول کردن بی نهایت میم ها در اینستاگرام، نوعی ابتذال و عمل ضد شناختی تعبیر میشود. اما میم اساسا یک کارکرد خود مشاهده گرانه ی قوی دارد. خیلی از میم ها به تعارضات خنده دار رفتاری ما الگو های رفتاری عجیبمان و روابط و افق فرهنگی مان می پردازد، میم های بسیاری درباره برخی خلقیات عجیب مشترک مادر های ایرانی، امیر های 206 سوار و چایی خوردن در گرمای 40 درجه وجود دارد. میم هایی که بطور ظریفی ایرانی هستند و تنها زیستن در این فرهنگ امکان فهم "حق بودن" و بانمکی آنرا میسر میکند. قبل از میم ها شاید ظرافت های فرهنگی و رفتاری مان اینهمه مورد توجه واقع نمیشدند. در سریال ها و رمان ها، این ظرافت ها همیشه حل شده در متن و برای ایجاد هارمونی هستند. اما در میم ها آنها برای ساخت اتمسفر و هارمونی نیستند، بلکه خودشان مستقیما ابژه ی توجه هستند. مستقیما امری هستند که بازنمایی شده است. اما آنها از اساس تاروپود های خود ما هستند، ما به مثابه اهالی و متعلقان به یک فرهنگ، بازه ی سنی یا قشر. میم اساسا SELF OBSERVING  است اما بسیار کمتر دهان پر کن و مهجور تر از ژانر خلقیات نویسی ملت ها، یا خودمشاهده گری ای که در اتاق روانکاو باید بدست آوریم. مینیمال است، همه گیر و محبوب و البته بامزه.

این حس وجود دارد که ایرانیان بواسطه میم گسترده از هر دوره دیگری بیشتر خودآگاهی یافته اند که چه کسی هستند و یا حتی از آن مهمتر، چه تعارضات و الگو های ظریف و ناهشیاری را به دوش می کشند. الگو هایی پنهانی که از آنها بواسطه ی میم آشنایی زدایی میشود. طنزی که عادات عجیبمان و تعارضاتمان را ابژه ی توجه میکند و سبب میشود خود را مشاهده کنیم. میم های بسیاری درباره *پدر و مادر ایرانی* و یا بی فایدگی انتگرال برای سواد زندگی در اینستاگرام ایرانی دست به دست می شود. اینکه بتوان در بافتی موجز و جوک وار، یعنی میم، به تعارض سرکوب پذیری و مطیع بودن و در عین حال استقلال طلبی که والدین ایرانی برای فرزندان شان می پسندد را به بیان و مشاهده درآورد، افق تغییر این الگو را می گشاید. نسلی که از نامربوطی محتوای درسی مدارس و ذهنیت معلمان اش و خودش بعنوان دانش آموز میم بسازد، خودش را ابژه ی توجه خویش کرده و روزی این امکان را دارد تا در این ابژه، دخل و تصرف کند. این خودآگاهی است که زمینه ی فراوری از وضعیت خویشتن و چیزی دیگر شدن را فراهم میکند. ابژه ی تغییر ابتدا باید ابژه ی توجه و مشاهده ی ما باشد. میم این کار را به سبکی کاملا نوجوانانه، ارگانیک و غیر فرمایشی انجام میدهد. میم مثل مشاهده گری خویش

نیا ثمری

میمایرانیدانش آموز
۶
۴
نیا ثمری
نیا ثمری
دانشجو فلسفه دانشگاه تهرانم.نوشتن رو از آکادمیکش بگیر تا جستار و شطحیات؛دوسدارم.کتاب شعرچاپ کردم بنام "شوق ها".عاشق تهران بودم ولی...! اپلای کردم هلند،اما برگشتم چون"آن خانه قشنگ است ولی خانه من نیست"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید