سوک و کوک مشغول بحث و تبادل نظر بودند که ناگهان با صدای کارگردان مثل همه ی ادم هایی که داخل اتاق بودند ارام ارام توجه شان به سمت جیهوپ جلب شد.
- احمق اصلا دیالوگاتو یه بار از رو خوندی؟
جیهوپ سرش را پایین انداخته بود و حرفی نمی زد.
کارگردان دست بردار نبود مدام سر جیهوپ غر میزد و دست اخر همان طور که دستش را به نشانه ی تهدید تکان می داد گفت: ....بهتره تا پارت جیمین و یونگی رو میگیرم حفظ شون کرده باشی
سوک به سرعت به طرف کارگردان رفت و گفت : فکر کنم همه یه استراحت کوتاه لازم دارن، از وقت شام خیلی گذشته
کارگردان با حرف سوک ارام شد و گفت: خب .... میتونید برید شام ، ولی فقط یک ساعت
کوک و بقیه متوجه نشدند که مسئله چقدر برای جیهوپ ناراحت کننده بوده است . درحالی که در ازدحام جمعیت کارکنان و عوامل ، همگی به سمت سالن غذاخوری می رفتند ، جیهوپ خیلی ارام طوری که هیچ کس متوجه نشد به اتاق پرو لباس خزید و در را بست. کوک رو کرد به سوک و گفت: نمیای؟
- باید یکم دیالوگا رو دست کاری کنم تا حفظ کردنشون ساده تر بشه ، تو جلوتر برو
کوک رفت و سوک هم حدود نیم ساعت بعد رسید. هر چه چشم چرخاند جیهوپ را ندید. پرسید: جیهوپ هنوز نیومده؟
تهیونگ همان طور با دهن پر گفت: نه ، فکر کنم داره دیالوگاشو حفظ می کنه. سوک زیر لب گفت: دیالوگاش که دست منه...
و بعد از همان راهی که امده بود برگشت.
همه جا را دنبال جیهوپ گشت. تنها جایی که نگشته بود اتاق پرو بود. احتمال نمیداد کسی انجا باشد ، برق اتاق پرو خاموش بود و نوری از زیر در به بیرون نمی تابید. در را به ارامی باز کرد. هنوز در به اندازه ی یک وجب باز نشده بود که صدایی از داخل اتاق گفت: لطفا نیاید تو... صدا گرفته و بغض الود بود اما سوک شک نداشت که صدای جیهوپ است.
سوک دست برد و از جیبش گوشی موبایل را بیرون کشید و اهنگ YOU ARE MY SUNSHINE را پلی کرد . گوشی را از در نیمه باز داخل برد تا جیهوپ به خوبی صدای اسپیکر گوشی را بشنود.
You are my sunshine
My only sunshine
You make me happy when sky is so gray
You never know dear how much I love you
Please don't take my sunshine away
سوک صدای آهنگ را قطع کرد و بعد از چند ثانیه سکوت گفت: منم ، نمی شه بیام تو؟
جیهوپ جوابی نداد. سوک در را باز کرد و داخل رفت. ولی برق را روشن نکرد ، کنار جیهوپ نشست و گفت: دیالوگا رو یکم کوتاه تر کردم تا حفظ کردنشون راحت تر بشه، نمی خوای نگاه کنی؟
- من واقعا به درد نخورم . حتی نمی تونم یه دیالوگ ساده رو حفظ کنم . به خاطر من همیشه کیفیت کارشون میاد پایین
- جیهوپ هیچ کس نیست که توی همه کار خوب باشه
- کوک توی همه چی خوبه
- حق با توعه ، اون عوضی باعث میشه ادم از خودش نا امید بشه
جیهوپ میان گریه خنده اش گرفت و سوک هم به خنده افتاد. سوک روی شانه ی جیهوپ زد و گفت: بلند شو دیالوگاتو همونجوری که شام می خوری حفظ کن ، با شکم خالی مغز ادم کار نمی کنه
سوک بلند شد که از اتاق پرو بیرون برود ، هوسوک دنبالش بلند شد و گفت: معنی اون اهنگ چی بود؟
سوک کمی فکر کرد و گفت: کدوم اهنگ؟
- همینی که دم در بودی گذاشتی
- عه مگه نفهمیدی؟
- نه من زیاد انگلیسی م خوب نیست
- یعنی تو برام مثل نور خورشیدی ، منو خوشحال می کنی وقتی اسمون خاکستریه ، تو هیچ وقت نمی فهمی چقدر دوستت دارم ،لطفا افتابمو ازم دور نکن و... اینا
- جدی؟ اگه معنی شو می فهمیدم همون اول میومدم بیرون
سوک پوفی کرد و از خنده ترکید .
قسمت بعدی:
قسمت قبلی: