elmariachiii_bts
elmariachiii_bts
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

بولگاری و خون(36)عالی جناب یونگی

تا هفته ی بعد تهیونگ مشغول ضبط یک اهنگ سولو بود و جیمین به مرخصی رفته بود . نامجون به سوک زنگ زد و خواست که برای نوشتن یکی از سخنرانی هایش کمکش کند و برای همین سوک به خوابگاه بی تی اس رفت . ولی وقتی رسید که نامجون برای خرید خوراکی بیرون رفته بود و هنوز برنگشته بود . پس سری به شوگا زد که مشغول کارکردن روی یکی از اهنگ ها بود

شوگا با حوصله ی تمام به سوک توضیحاتی درباره ی قابلیت های نرم افزار برای اصلاح صدا و افزودن افکت های صوتی میداد . کمی ذوق زده بود چون معمولا کسی حوصله نداشت به توضیحات او گوش کند . از آن جا که یادگیری هر چیزی برای نویسنده یک برگ برنده محسوب می شود سوک از این توضیحات خوشش می امد و علاقه نشان میداد .حدود یک ساعت بود که سوک همانجا ایستاده بود و شوگا اصلا حواسش نبود . ناگهان سرش را برگرداند و گفت: چرا نمی شینی؟

سوک چیزی نگفت ولی خود شوگا وقتی نگاهی به دور و برش انداخت متوجه وضعیت شد و فهمید جا برای یک صندلی دیگر نیست ، برای همین بلند شد و کیبرد را که بغل دستش بود هل داد به سمت عقب تا کمی جا باز کند . کیبرد بیش از حد انتظارش سنگین بود و درد توی شانه ی چپش پیچید.

- خوبی؟ بذار بیام کمک

- خوبم نمی خواد ، یه صندلی بیار برای خودت بشین

سوک رفت سراغ صندلی و دید که شوگا یواشکی شانه اش را می مالد ، صندلی را گذاشت بغل شوگا و نشست .

- برم چسب ضد درد بیارم؟

- فایده نداره

- اینقدر بده؟ می خوای بری بیمارستان؟

شوگا برای اینکه بحث را عوض کند یک قسمت آهنگ رپ را پلی کرد و پرسید: نظرت چیه؟

سوک که متوجه منظور شوگا شده بود دیگر ادامه ی بحث را پی نگرفت . به آهنگ گوش داد و هنوز ده ثانیه نگذشته بود که صورتش را درهم کشید و گفت: من رپ دوست ندارم ، از اهنگ از استایل و سبک و همه چیزشون بدم میاد ، توی اینکه ادم حرفشونو نفهمه مسابقه می ذارن

و ادای اهنگ خواندن رپر ها را دراورد . شوگا با قیافه ای ناباورانه و بهت زده ، در حالی که می خندید گفت: چیشد؟ نشنیدم

- اوه خدا ، نگو که تو رپری

سوک که باورش نمی شد چنین بلایی سرش آمده از خجالت بلند شد و سریع از اتاق بیرون رفت و بهت زده روی مبل نشست . جیهوپ از قیافه ی سوک ترسید و گفت : چیشده؟

سوک گفت: اشتباه وحشتناکی مرتکب شدم

جیهوپ با چهره ای جدی که کمتر پیش می امد داشته باشد گفت: چیشده؟

سوک گفت: بالا تا پایین هیپ هاپ رو به گند کشیدم اونم جلوی مین یونگی ، حتی رپ خوندن شون رو مسخره هم کردم

سوک انتظار داشت جیهوپ بخندد ، اما فقط کوک بود که از توی آشپزخانه میخندید و صدایش روی اعصاب سوک می رفت

جیهوپ با قیافه ی جدی تری گفت: خب برای چی همچین کاری کردی؟

سوک نگاه معصومانه ای به جیهوپ انداخت و گفت: تو هم رپری مگه نه؟ از قیافه ت معلومه رپری

کوسنی از روی مبل برداشت روی زانوهایش گذاشت و سرش را توی آن فروکرد و جیغ خفه ای زد.

کوک ناگهان گفت: ررررررپ مانستر

و سوک فکر کرد واقعا نامجون هم از راه رسیده است و بهت زده چپ و راست را نگاه کرد و وقتی دید کسی نیست یکی از کوسن ها را به سمت کوک که داشت از ته دل میخندید پرت کرد و سرش را توی مبل فرو کرد.



قسمت بعدی:

https://vrgl.ir/AyqVt

قسمت قبلی:

https://vrgl.ir/aZ2cW
مین یونگییونگیشوگابی تی اسبنتگن
ما توی اینستاگرام هم صفحه داریم: @elmariachiii_bts
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید