Alola
Alola
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

شاید از اینجا شروع شد...

روزی روزگاری هنگامی که سیاره ای به نام زمین داشت با خیال راحت زندگی اش را می کرد دو موجود دوپا و عجیب بر روی او ظاهر شدند.این دو موجود گیج و مبهوت از اینکه ((چه شد که این شد؟))به این طرف و آن طرف می رفتند.

بدنشان به آن دو دستور می داد تا کمی آب بنوشند،گیاهان ناشناخته و روییده از زمین را بخورند،کمی عشق بورزند و در هر صورت نیاز های فیزیکی خود را برآورده کنند.همان طور که فرزندانشان مات و مبهوت از اینکه ((چه شد که این شد؟))به آسمان چشم دوخته بودند پدرشان تکه سنگی را برداشت و به سنگی دیگر زد و از صدای جالبش سر کیف آمد که ناگهان جرقه ای حاصل شد و پدر را به کل سوزاند.آن رنگ نارنجی و تند چشم مادر را گرفت.پس تمام تلاشش را کرد که فرزندانش زود بزرگ شوند و فرزندان خودشان را بیاورند تا این راز بسیار مهم را با آنها به اشتراک بگذارد.مدتی گذشت و نوه های زن به دنیا آمدند.او هم که فرصت را مناسب می دید دو سنگ را از روی زمین برداشت و محکم به هم زد و خاکستر شد!

نمی دانید که فرزندانش چقدر از آن اتفاق خوششان آمد و مانند میکروب زیاد و زیادتر شدند تا این چیزها را به یکدیگر بیاموزند.مدت ها گذشت تا اینکه یکی فکر کرد چند حرف بی ربط را به هم وصل کند و آن را فریاد بزند تا ببیند چه میشود.او دهانش را باز کرد و فریاد زد:"سلاااام"

مردم با چشمان از حدقه بیرون زده به او خیره شدند.چه جالب بود!ما هم امتحان کنیم.پس فریاد زدند:"سلاااام"

و این داستان ادامه پیدا می کند.

اگر اکنون سری به این سیاره بزنید اولا زمینی را می بینید که با عینک سه بعدی در حال خوردن ذرت بوداده است و ساعت ها به چیزی نگاه میکند،به سریال ناتمام ((طوطی ها)).در سیاره ی ما طوطی ها با نوک کارشان را نمی افتد و دهان هایی بزرگ دارند و به گروه های مختلفی تقسیم بندی شده اند.دسته ای از آنها در خیابان ها راه میروند و شعار میدهند و خواهان زندگی بهتر هستند و وقتی زندگی مطلوبشان را به دست می آوردند خواهان زندگی بهتر تر میشوند!

برخی از طوطی ها هم قلبشان دریاست و همواره با مهر به دیگران میگویند:"دوست من،اوضاع بهتر میشود."

عده ای هم به این طرف و آن طرف پرواز میکنند و در کل شبانه روز غذا میخواهند.بعضی ها هم عینک زده اند و مدام کتاب میخوانند.در این کتاب ها نوشته شده است:((فضیلت چیز خوب/بدی است)) و آنها نیز تکرار میکنند:"فضیلت چیز خوب/بدی است."

راستی! شما جزو کدام دسته هستید؟

به گروه های ذکر شده اکتفا نکنید

چرا نمیتوانیم طوطی نباشیم؟

دوستان خوبم!اگر در اینجا هستید که به هر دلیلی شاهد این باشید که ما طوطی ها دوباره به انسان تبدیل خواهیم شد از همین حالا به شما بگویم:((وقت تلف کردن است))زیرا که بشر از همان ابتدای ایفای نقش،نقش بشر را به درستی بازی نکرده است.ممکن است شما چیزی را اختراع کنید یا حتی یک کار کوچک را برای اولین بار در بین مردم جهان انجام داده باشید اما دیر یا زود کار شما دیده شده و عده ای از شما تقلید خواهند کرد و در مواردی شما تقلید خواهید کرد و چه باشند طوطی هایی که مدام در گوش شما بخوانند:((ببین،انسان موجودی اجتماعی نیست!از نظر من تاکنون هیچ انسانی از سکوت نمرده است.))باز هم واقعیت این است که انسان موجودی اجتماعیست.می گویید نه؟پس لطف کنید به من بگویید چرا آن طوطی عزیز این حرف ها را در گوش شما میخواند؟قطعا او برای اثبات این موضوع نیاز داشته آن را به فرد دیگری بگوید پس انسان موجودی اجتماعی است.

توضیحات:سلام دوستان.خب من خیلی دنبال یک سایت بودم که در اون بتونم نوشته هام رو به اشتراک بگذارم اما خب جز اینجا نتونستم اون سایتی که موردعلاقم باشه رو پیدا کنم چون بیشترشون توهم نویسندگی داشتن.نمیدونم،شاید خودمم این توهمو دارم اصلا شاید تو همین سایت هم اینجوری هستن اما مهم نیست،چون متن خوب هم تو این سایت من کم ندیدم!

خلاصه که خیلی دلم میخواست با اون داستانک به ظاهر احمقانه ی بالا و تشبیه انسان های الان به طوطی ورودم رو آغاز کنم.نام مستعار من آلولا هست که البته آیجو رو هم دوست دارم‌.ماهی یه بار به اینجا میام و آخرین بار که این سایتو دیدم فکر کنم ۲۶ یا ۲۵ خرداد بود و الان توش عضو شدم پس امروز و همچنین بعد هر ماه من زیاد پست میزارم که اینم قضیه داره

یه نکته هم میخوام بگم

هدف از داستانک تایپ شده بالا تمسخر نیست بلکه کمی طنز با این نوشته آمیخته شده است چون بیشتر ما انسان ها واقعیت آمیخته با طنز را ترجیح میدهیم.به هرحال همراه با قهوه کمی شیرینی هم لازم است.

این داستانک تایپ شده است تا نشان دهد که متاسفانه((جمعیت بر اقلیت سلطه دارد))و این امری اجتناب ناپذیر است.منظور از طوطی بهتر یعنی انسان هایی که در کنار تقلید که برای موفقیت الزامی است کمی خلاقانه تر فکر کنند و در صورتی که کسی از کار خلاقانه ی آنان تقلید کرد گارد نگیرند و بفهمند که این اتفاق دیر یا زود برای هر انسانی خواهد افتاد.

۵_انشاها و نوشته هایی که ارسال میشوند برپایه نظرات شخصی یا نظراتی است که از اشخاص محبوب خودم گرفته شده و ادعایی مبنا بر اینکه کاملا درستند ندارم اما خب مدعی این هستم که خیلی باورامو دوست دارم(تا اینجای زندگی)

امیدوارم که از این نوشته ها لذت ببرید♡

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید