ویرگول
ورودثبت نام
رامین نوعی
رامین نوعی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

پاکی آوردی ای امید سپید همه آلوده گی ست این ایام

زمانی با نزول «برف نو» (به تعبیر شاملو) بهش سلام! سلام! می کردیم و به هنگام برف بازی و گلوله پرت کردن، زیر لب این عبارت عاشقانه زیبا بایزید بسطامی وِرد زبان ما بود: «به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛ چنانکه پای به برف فرو شود، به عشق فرو شدم». اما حالا چه! انگار خوشی و دلخوشی از میان رخت بربسته و ما به عنوان یک تولید کننده میان چکش گرمای تابستان و سندان سرمای زمستان گیر افتادیم. صنایعی که در تابستان با ورود به فصل گرما با قطعی برق (با برنامه و بدون برنامه) مواجه اند و در زمستان با قطعی گاز! ظاهرا دیواری کوتاه تر از صنعت در این دشت پر مَلال وجود ندارد.

اما هنوز از پای ننشسته ایم بازهم با خود زمزمه می کنیم:

برف نو..!
«بنشین، خوش نشسته ای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلوده گی ست این ایام»

صبحی برفی پیش از شروع کار  روزانه در پارت لوکس
صبحی برفی پیش از شروع کار روزانه در پارت لوکس


بایزید بسطامیشاملوپارت لوکسبرف نوقطع گاز
مدیر و بنیانگذار شرکت پارت لوکس، دانش آموخته ساخت و تولید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید