جهاد در دین مبین اسلام از جایگاهی بس رفیع و والایی برخوردار است و به عنوان رکنی از ارکان دین و بخش مهمّی از زندگی هر فرد محسوب میشود. انسان مسلمانی که در راه حق تعالی مبارزه کند فوز عظیم شهادت نصیبش میشود و به زندگی جاویدی دست پیدا میکند چرا که شهید برای همیشه زنده است. اینانند که از دل و جان، من خاکی خویش را با من خدایی سودا میکنند و به سوی شهادت، رها و سبکبال میشتابند.سوالی که دراین پژوهش مطرح می شود این است که درقرآن وروایات چه اجری برای شهیدوجوددارد؟واینکه شهیدچه کسی است آیا کسی که درجبهه جنگ باکفاربه شهادت می رسد از اجروپاداش شهید برخورداراست یا مصادیق دیگری نیزبرای شهید وجوددارد؟ با توجه به این مطالب است که چند سالی است که طرحی به نام طرح لاله های روشن در مدارس بوجود آمده است.
جهد و جهاد یعنی: تلاش توأم با رنج.«وَ مَنْ جاهَد فَإِنَّما یجاهِد لِنَفْسِهِ إِنَّ اللّهَ لَغَنِی عَنِ الْعالَمِینَ؛ هرکه تلاش کند و خود را به زحمت اندازد، فقط برای خویش تلاش میکند خدا از مردم بی نیاز است» ( عنکبوت:6)«وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدوا فِی سَبِیلِهِ؛ (مائده: 35) به سوی خدا وسیله جوئید و در راه او تلاش کنید.»جهاد به کسر اوّل مصدر است به معنی تلاش و نیز اسم است به معنی جنگ (اقرب الموارد) و جنگ را از آن جهاد گویند که تلاش توأم با رنج است؛«فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ جاهِدهُمْ بِهِ جِهاداً کبِیراً»(فرقان: 52) مجاهد: تلاش کننده، جنگ کننده.«وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْراً عَظِیماً» ( نساء:95)«وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْد أَیمانِهِمْ...» (انعام:109) با توجه به اهمیتی که قرآن به مسئله جهاد و شهادت داده است . نیاز به اجرای طرح لاله های روشن بیشتر از همیشه احساس می گردد.
آدمى از روى فطرت در جستوجوى حیات حقیقى و جاودان است و قرآن کریم نه تنها کشته شدن در راه خدا و آرمانهاى مقدّس را راه رسیدن به این حیات معرفى مىکند، بلکه آن را عین حیات مىداند.«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندارید، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.» (آل عمران: 169)«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکنْ لا تَشْعُرُونَ؛ و کسانى را که در راه خدا کشته مىشوند، مرده نخوانید؛ بلکه زندهاند، ولى شما نمىدانید.»( بقره:154 )زنده بودن در این آیات به این معنا نیست که نام شهید زنده میماند و با گذشت زمان کهنه نمیشود؛ زیرا این یک حیات خیالی بیش نیست و تنها با منطق کسانی که به زندگی آخرت اعتقادی ندارند، سازگار است، بلکه مراد زندگی حقیقی است زیرا روزی خوردن لازمهی یک زندگی حقیقی است نه خیالی.البتّه در تفاسیر به قصد ملموس کرد موضوع و عینی نشان دادن مطالب، تعابیر خاصّی برای این حقیقت متعالی مطرح شده است. به عنوان مثال گفتهاند که ایشان در بهشت و در قالب پرندهی سبزی پرواز میکنند و این گونه در بهشت متنعّمند. در اثبات این مدّعا به احادیثی از پیامبر اشاره میشود مبنی بر این که شهدا مانند پرندگان، خانههای خود را در حول عرش الهی میآویزند و در جوار عرش و رحمت الهی قرار میگیرند (سیوطی، 1306 ق، 2 : 95.)بعضی از مفسّرین احیاء شهید را به معنای زنده بودن او در بهشت گرفتهاند و بعضی دیگر این مفهوم را به عنوان شهید، گواه، حی و زنده در قیامت کبرایی که بر پا خواهد شد میدانند( طبرسی،1372 ،2: 122)که با توجه به مطالب ذکر شده ضرورت دارد طرح لاله های روشن در مدارس اجرا شود.
در طرح لاله های روشن به این موضوع تاکید می شود که شهادت در راه خدا و نیز مرگ در راه جهاد با کافران، موجب برخورداری از مغفرت و رحمت الهی است؛ مغفرت، بخشایش گناهان و رحمت، ثواب و بهشت است و این دو از ثروتاندوزی و هدفهای دنیوی بهتر است و دلیل کشته شدن در راه خدا بر مرگ طبیعی نیز نزدیکتر بودن شهادت به مغفرت الهی نسبت به مرگ است.«وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیرٌ مِمّا یجْمَعُونَ؛ اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، زیان نکردهاید؛ زیرا آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها در طول عمر خود جمع آورى میکنند، بهتر است.» (آل عمران:157)
در طرح لاله های روشن شهادت به عنوان رزق الهی یاد می شود. «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَیرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَیرُ الرّازِقِینَ؛ و آنان که در راه خدا مهاجرت کرده، و آنگاه کشته شده یا مردهاند، قطعاً خداوند به آنان رزقى نیکو مىبخشد. و راستى این خداست که بهترین روزى دهندگان است.»(حج: 58)به نظر میرسد یرزقون مرتبهای بالاتر از مرتبهی احیاء است و ظاهراً گروه خاصّی از شهدا به آن مرتبه دست مییابند. با توجّه به این مقام و مرتبهی عظمی است که آیات شریفهی «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ؛ یسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛ آنان به فضل و رحمتی که از خداوند نصیبشان گردیده شاد مانند و به آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوستهاند و بعداً در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا غم میخورند و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و این که خداوند البتّه اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگذارد.» (آل عمران:171-170)نیز در خصوص اینان تحقّق مییابد. این گروه آن چنان در نزد خداوند متنعّمند که از این بهرهمندی به دیگر مجاهدین راه خدا که هنوز به آنها نپیوستهاند، بشارت و خبر میدهند.
«فَلْیقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالآخِرَةِ وَمَن یقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیقْتَلْ أَو یغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا؛ کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروختهاند، باید در راه خدا پیکار کنند و آن کس که در راه خدا پیکار کند، و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد.» ( نساء: 74)در این آیه ابتدا تکلیف مؤمنان را مشخّص میکند که در برابر کسانی که دنیای مادّی را بر آخرت ترجیح دادند، باید جهاد کنند و حالا اگر در این جهاد کشته شوند و چه فاتح هر دو را پیروز میداند و پاداش عظیم میدهد. در این آیه شهدا را انسانهایی برجسته و بیدار معرفی میکند و آنها را پیروز واقعی این دنیا و آن دنیا و سعادتمند و فاتح و دارای مقام بلند و شاهد بر دیگر امّتها معرّفی میکند و پاداش شهدا را خداوند بر خود مفروض میداند.
در طرح لاله های روشن به این موضوع تاکید می شود که شهادت بالاترین رستگاری و فوز عظیم است و خداوند در قرآن آن را چنین مژده و بشارت میدهد: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیعِکمُ الَّذِی بَایعْتُم بِهِ وَذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار مىکنند، مىکشند و کشته مىشوند؛ این وعدهی حقّى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزى بزرگ.» (توبه:111)
در روایات رسیده از رسول اکرم «ص» و ائمهی معصومین «ع» اخبار بسیاری دربارهی شهید و فضیلت شهادت و مقام شهید وارد شده است که از آن جمله میتوان به موارد ذیل الذکر به اختصار اشاره کرد: در روایتی آمده است هنگامی که مجاهد به شهادت میرسد، فرشتگان به زمین نازل میشوند و او را به قصری در بهشت میبرند که برای او تعبیه شده است و وسایل زندگی او را تا روز قیامت در آنجا فراهم میکنند. روز قیامت ملائکه او را نزد پیامبر اکرم «ص» و زیر لوای حمد میبرند و شهید از آنجا محشر را تماشا میکند.
در طرح لاله های روشن به این موضوع تاکید می شود که از مجموع اشارات قرآن و احادیث نبوی میتوان شاخصهای شهادت را در موارد زیر خلاصه کرد:
ایمان به وحدانیّت خداوند و اقرار به رسالت رسول اکرم «ص» از شروط اصلی در تعیین مصادیق شهید و شهادت است. ایمان مراتبی دارد که اولین مرتبت آن اقرار زبانی است و اعلا مرتبهی آن، باور قلبی و التزام به عمل است. متکلّمین در این زمینه نظرات متفاوتی دارند امّا آنچه در کلام شیعه مطرح شده، این است که همان ادنی مرتبه ایمان که به منزلهی پذیرش دین مبین اسلام میباشد، کفایت میکند.
در طرح لاله های روشن به این موضوع تاکید می شود که یکی از مهمترین شاخصها در شهید شناختن افراد، نیّت است. در فقه اسلامی نیّت از شروط اصلی و از ارکان تمامی عبادات و اعمال به شمار میرود و توجّه به آن، در شهادت افراد از اهمیّت ویژهای برخوردار است. به نظر میرسد که مهمترین عامل در تعریف شهید دخالت انگیزههای الهی است. اگر نیت فرد چیزی غیر از جهاد در راه خدا و اعتلای کلمه توحید باشد و اگر هدف غیر الهی بر پایههایی چون نفسانیّت باشد موجبات فساد و در نتیجه انحراف از مسیر اصلی را فراهم خواهد کرد. چنین فردی حتّی اگر در رکاب پیامبر اکرم «ص» کشته شود، شهید محسوب نخواهد شد.تاریخ اسلام، اسامی افرادی را ضبط کرده است که پیامبر اکرم «ص» را در جنگها همراهی کردهاند. امّا به جهت نداشتن خلوص نیّت، پس از کشته شدن، نه تنها مشمول دعای خیر پیامبر «ص» قرار نگرفتهاند ، بلکه به آنان وعدهی دوزخ داده شده اس. نمونهی بارز و کامل این مدّعا را میتوان در ماجرای قزمان ظفری دید که با وجود حضور در جنگ احد وکشتن هفت نفر از کفّار قریش، هنگامی که به قتل رسید و خبر مرگش را به پیامبر اکرم «ص» دادند، دوزخ را به وی وعده فرمود. به گواهی شاهدان عینی این سلحشور قبیلهی بنی ظفر، این گونه در میدان نبرد رجز میخواند:«مرگ بهتر از گریز است. ای اوسیان برای حفظ حیثیت و نژاد خود بجنگید و چنان کنید که من میکنم.»و چون به خاطر کثرت جراحات بر زمین افتاد، در پاسخ قتاده بن نعمان که شهادتش را به وی تبریک میگفت، اظهار داشت: «من به قصد حفظ خود جنگ کردم که قریش بر ما پیروز نشوند و زمینهای ما را لگدمال نکنند.» (واقدی، 1989 م، 1: 162)با وجود این انگیزهها و نیّات بود که مستحق دوزخی شد که پیامبر اکرم «ص» به او وعده دادند.
«عَنِ الرِّضَا «ع» فِی کتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ: وَالْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ وَ مَنْ قَاتَلَ فَقُتِلَ دُونَ مَالِهِ وَ رَحْلِهِ وَ نَفْسِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ وَلَا یحِلُّ قَتْلُ أَحَدٍ مِنَ الْکفَّارِ فِی دَارِ التَّقِیةِ إلَّاقَاتِلٍ أَوْ بَاغٍ وَذَلِک إِذَا لَمْ تَحْذَرْ عَلَى نَفْسِک وَ لَا أَکلُ أَمْوَالِ النَّاسِ مِنَ الُمخَالِفِینَ وَ غَیرِهِمْ وَ التَّقِیةُ فِی دَارِ التَّقِیةِ وَاجِبَةٌ وَ لَا حِنْثَ عَلَى مَنْ حَلَفَ تَقِیةً یدْفَعُ بِهَا ظُلْماً عَنْ نَفْسِهِ؛ امام رضا «ع» در نامهای که به مأمون نوشت، فرمود: جهاد به همراه امام عادل، واجب است و هر کس بجنگد و در راه حفظ مال و جان خود کشته شود، شهید است، و کشتن احدى از کفّار در دارالتّقیه جایز نیست مگر کسى که قاتل یا آشوبگر باشد و این زمانى است که خطرى تو را تهدید نکند و سبب تعدّى و تجاوز به اموال مخالفان و غیر آن نگردد و تقیه در دارالتّقیه واجب است و کسى که از روى تقیه، قسم مىخورد تا ظلمى را از خودش دفع کند، گناهى مرتکب نشده است.»از آنجا که دین اسلام، بر مبنای نظم فردی و اجتماعی پایهگذاری شده، در جنگها و حرکتهای نظامی که ضرورت پایبندی به نظم تشکیلاتی و سازمانی افزایش مییابد، اطاعت از رهبری یکی از شرایط مهم بشمار میرود. چنان که پیامبر اکرم «ص» در برابر سؤال اصحاب از شهادت مردی اشجعی، که پس از فرمان رسول الله «ص» مبنی بر منع حمله به قلعهی ناعم در جنگ خیبر اقدام به مقاتله کرده و کشته شده بود، صراحتاً فرمودند جارچی جار بزند که هر کس از فرمان سرپیچی کند بهشت بر او روا نخواهد بود.(حر عاملی1375 ش ، 15: 49) به طور کلّی هر اقدام خودسرانه با هر انگیزه و نیّتی نمیتواند زمینهساز شهادت باشد. لازم به ذکر است، در شرایطی که حاکمیّت جامعه به دست حکام جور است، اگر کسی در هر سطحی در راه عمل به تکلیف و اقامهی عدل و قسط وامر به معروف و نهی از منکر، قیام کند و کشته شود «شهید» محسوب میگردد. بنابراین با عنایت و توجّه به این عوامل و شرایط، میتوان شهید را چنین تعریف کرد:«هر صاحب ایمانی که با انگیزهی اقامهی عدل و قسط و با نیّت خالص غیر آلوده به مطامع نفسانی و در راستای اطاعت از خداوند، رسول خدا و یا رهبری عادل الهی اقدام کند، چه بمیرد و چه کشته شود شهید محسوب میشود.» (ولوی، 1378 ش:14-11)
در طرح لاله های روشن به این موضوع تاکید می شود که در تعاریف فقهی شرط کشته شدن در معرکهی نبرد و یا کارزار وارد شده است. از احادیث وارده از حضرات معصومین «ع» این مطلب قابل استنباط است که اگر فردی به مرگ طبیعی از دنیا برود و شرایطی که مهمترین آن، ایمان، و انگیزههای الهی است در او وجود داشته باشد، شهید محسوب میشود. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ «ع» جُعِلْتُ فِدَاک مَا تَقُولُ فِی هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یقْتَلُونَ فِی هَذِهِ الثُّغُورِ قَالَ فَقَالَ الْوَیلُ یتَعَجَّلُونَ قَتْلَةً فِی الدُّنْیا وَ قَتْلَةً فِی الْآخِرَةِ وَ اللَّهِ مَا الشَّهِیدُ إلَّا شِیعَتُنَا وَلَوْ مَاتُوا عَلَى فُرُشِهِمْ؛ عبداللّه بن سنان مىگوید به امام صادق «ع» عرض کردم: فدایت شوم، دربارهی کسانى که در این مرزها مىجنگند، چه نظرى دارید؟ امام «ع» فرمود: واى بر آنها؛ تعجیل مىکنند. آنها در دنیا و آخرت «قتله» هستند و به خدا قسم شهید نیست مگر شیعیان ما حتى اگر در رختخواب بمیرند.» (حر عاملی1375 ش، 15: 31)«
دور نیست که وقتی شعار شهیدان زندهاند در فضا طنین میافکند، بسیار کسان و بویژه آنان که با زبان خاصّ اسلام و فرهنگ و معارف اسلامی و منطق شگفت شهادت، آشنایی کامل ندارند بر این گفته ایراد و اشکال کنند، زیرا چنین کسانی، از آنجا که مرگ را در قالب گور خالی، میبینند و زندگی را از دیدگاه خور و خواب و شهوت مینگرند، در پیکر شهید نیز، جز علائم و آثار مرگ نخواهند دید. اینان با خود خواهند اندیشید این که بر سر دست گروهی، به سوی گورستان برده میشود، تا چند روز پیش، حتّی شاید تا چند ساعت پیش، زنده بوده است، امّا حالا دیگر زنده نیست. او مرده و از این جهان رفته است. گیرم که در راه آرمانهای الهی و اسلامی جان سپرده و در راه خدای خویش کشته شده است. امّا به هر حال، هر چه بوده، تمام شده است و دیگر کسی به نام او در این دنیا وجود ندارد. پس این زنده بودن و این حیات داشتن پس از مرگ، دیگر چه معنی و مفهومی دارد، و با کدام منطق قابل توجیه است؟این پرسش، اگر چه از سر ناآگاهی است، و اگر چه به خاطر ناآشنایی با فرهنگ و منطق اسلام مطرح میشود، ولی به هر حال جای آن دارد که با زبان و فرهنگی اسلامی مورد بررسی قرار گیرد و با منطق راستین اسلام پاسخی هر چند کوتاه به آن داده شود. پرسش این گروه را، هر کس در حدود معرفت و درک و دریافت خویش، پاسخ میدهد، و پاسخهایی که در میان عامّهی مردم عمومیّت یافته، به طور کلّی و تقریباً از این قرار است: گروهی بر آنند که خون شهید، از آنجا که در راه احیاء و بقای اسلام ریخته میشود، در جای خود، به نوعی سبب زنده شدن اسلام، حیات و بقا مییابد، و در ادامهی بقای آن گروههای مسلمان دیگر، سالهای سال در روشنایی انوار دین باقی میمانند و بدان عمل میکنند. در نامهی اعمال شهیدی هم که خون پاکش سبب بقای دین شده است، ثواب و پاداش نوشته میشود. پس، این خود نوعی زنده بودن است که کسی جان و خون خود را در راه دین فدا کند، و هزاران هزار انسان، سالهای طولانی در پرتو چراغ دین که خون شهید مایهی سوخت و نور و روشنایی آن است بسر برند و نام او را با شکوه و احترام یاد کنند، و از سوی دیگر، تا سالهای پس از مرگ او، در نامهی اعمالش ثواب و پاداش و اجر شایسته نوشته شود.
در طرح لاله های روشن به این موضوع تاکید می شود که مهمترین نتایجی که پس ازتحلیل آیات وروایات درباب جهاد وشهادت حاصل شد به این شرح است:
1. ماهیّت جنگ و اخلاق نظامی در جهان اسلام خاستگاهی مذهبی دارد. بنابراین نصوص دینی تعیینکنندهی رفتار انسان مسلمان در خصوص جنگ و اخلاق نظامی در گذشته و امروز میباشد.
2. مهمترین تکلیفی که انسان در پیشگاه حضرت حق دارد، بنا به تعبیر قرآن و بیان احادیث و روایات ائمّهی معصومین «ع» این است که هنگام در مخاطره قرار گرفتن، خصوصاً آنگاه که دین در مخاطره باشد به جهاد برخیزد و خود را فدا سازد. لذا با توجّه به آیات و روایات شهادت و شهادت طلبی از بهترین و محبوبترین افعال و ملکات و روحیّات شایسته در نزد خداوند است.
3. مهمترین و تأثیرگذارترین عامل پیروزی نظامی بر دشمن، استیلای فرهنگ شهادتطلبی بر جامعه است.
4. شهادت هرگز هدف نهایی مؤمنین تلقّی نمیشود، بلکه منشاء شهادتطلبی آن، عشق به حق، حرکت به سوی حق، دفاع از دین و مؤمنین حق طلب و احیای دین و سنّتهای حق و فطرت سلیم انسانیّت است.
5. جهاد و شهادت طلبی نه تنها خشونت طلبی نیست بلکه از بین برندهی ریشهی خشونت و طغیانگری است.
6. اگر چه در باب شهادت روایاتی نیز وارد است که حتّی در غیر میدان جنگ بنا به مقتضیاتی شخص شهید محسوب میشود لیکن شهیدی که در دو دنیا شهید محسوب شود کسی است که در میدان جنگ و آن هم فی سبیل الله به مقابله با خصم بپردازد نه به نیّت دیگری. به عبارت دیگر معیار مهم در صدق واژهی شهادت، انگیزهی افراد است، نه صرف کشته شدن. از همین رو در قرآن وقتی از کشته شدگان در جنگها سخن به میان میآید بلافاصله به دنبال آن، عبارت فی سبیل الله را میآورد.
7. معیار تفاوت مقام و منزلت شهدا نسبت به یکدیگر، بر اساس میزان ایمان و پایبندی به موازین دینی و دشواریهایی که در مسیر دین با آن مواجه بوده و نیز درک شرایط و تصمیمگیری مناسب او، تعیین میشود.
-محمّدی ری شهری، محمّد(1377 ش).میزان الحکمۀ. (15 جلدی). قم: مؤسّسه علمی فرهنگی دارالحدیث.
-مطهّری، مرتضی(1375 ش) قیام و انقلاب مهدی،چاپ شانزدهم. تهران: صدرا.
-مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. (بیست و هفت جلدی). چاپ اوّل. تهران: دارالکتب الاسلامیۀ. 1374 ش.
-ولوی، علی محمّد.(1378 ش) شاهدان شهادت. (یک جلدی). چاپ اوّل. تهران: نشر شاهد.