ره جوی قصه ها·۸ ماه پیشپیله و پروانهاز زمانی که خودمو شناختم یادم میاد عاشق نوشتن بودم. دوران دبیرستان رمان می نوشتم و خوانندهام دخترعموها ودخترخاله ام بودند نظرشون برام خیلی…
ره جوی قصه ها·۸ ماه پیشپیله و پروانهچشمانش نیمه باز بود .مثل جسمی بی جان که روحی تازه در آن دمیده. اما چیز تاریک پشت پلکهایش تکان خورد .مثل سایه ای که حتی نمی توانست اسمش را ب…