هرزمان که درد نداشتن وبدبختی وفلاکت این بندگان یی پناه خداوند را نظاره میکنم،درد تا عمق استخوانم میرود وبا تمام وجودم حسش میکنم ومرا تا شراره مرگ میبرد.این کوچه های غربت........آه....خدا....آه.........یک روز میبینم مردی بلند قدوچهارشونه برای گرفتن فقط ده عدد نان قوا غالب خانواده وبرکت سفره اش گردن پیش شاطر کج کرده وبا شرمساری وعذرخواهی نان قرضی میگیرد.من چقدر احساس غربت میکنم درشهر ودیار و زادگاه خودم بابت این درد بی کسی وفقر?????????یک روز میبینم مادری از درسوپری رد میشود،چادرش را پرده ی چشمان کودکش کرده قدمهایش را برای مسیری کوتاه بلند وبلند برمیدارد مبادا چشم کودک دلبند یتیمش به این زرق وبرق چیپس وپفک وبستنی هابیفتد. وهوس کند از کجا بیاورم وبرایش بخرم ازاین تنقلات چشم پرکن وبی خاصیت........یک شب که خانه ی یکی از اقوام به همراه همسرم وفرزندانم برمی گشتیم ،درمسیر برگشت کنار یکی از سطل های زباله شهرداری جوانی را با لباسهای پاره وپوره وکثیف وبا موهای پرپشت وژولیده می بینم که تا کمر داخل سطل زباله آویزان شده وانگار به دنبال چیزی میگرددوفقط پاهایش از سطل زباله بیرون مانده است آهی از نهادم برمی آید وافسوس خوردنم را با همسرم قسمت میکنم...???????وقتی به بازار میوه وتره بار میروم چشمم به زنی می افتد....درحالیکه از آقای فروشنده رو میگیرد ومادر رنگ ورو رفته ونخ نمایش را بیشتر جلوی سروصورتش میکشد، داخل سبد میوه های له شده وگندیده که ما تحمل بوی نامطبوع را نداریم و وقتی از آنجا رد می شویم جلوی بینی خود را میگیریم ،جستجو میکند،شاید میوه ای نه چندان سالم پیدا کرده وبرای پسربچه اش که بهانه ی میوه خوردن را میگیرد ببرد،آنجاست که من از خجالت که دستم خالی است ونمی توانم کمکی به اوباما شرمنده میشوم ونگاه را ازاو برمیدارم......اینهایی که گفتم فقط بخش کوچکی از تلخی های روزگاری است که به اصطلاح داریم زندگی میکنیم ??????چه کسی باید ببیند وبیندیشد؟ چه کسی باید فرشته باشد؟؟؟؟ چه کسی باید اینها را به گوش فرشتگان برساند؟؟؟؟؟آیا اصلا فرشته ای هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟????سخن دل: فدای همه ی کاسب های با مرامی که با دیدن این صحنه ها به سادگی از کنار آن عبور نمی کنند ودرحد توان هوای همه را دارند،خدایا توهم هوای همه آدمای خوب وبا معرفت را داشته باش وبه کسب وکارشون برکت بده امین.........????♥️????فرزادنظری