ویرگول
ورودثبت نام
ابراهیم امیرخانی
ابراهیم امیرخانی
ابراهیم امیرخانی
ابراهیم امیرخانی
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

برای رودخانه تغییر جهت مهم نیست


رودخانه برای تغییر کردن عذرخواهی نمی‌کند
یاد بگیر، از یاد ببر و به جلو حرکت کن

جایی خواندم که آدم‌ها شبیه رودخانه‌اند. مدام در حرکتیم، تغییر می‌کنیم و مسیرهای جدیدی می‌سازیم. اولش درک نکردم—چطور ممکن است شبیه رودخانه باشم؟ اما هرچه بیشتر فکر کردم، بیشتر به نظرم منطقی آمد.

تا حالا کنار رودخانه ایستاده‌ای؟ عجله‌ای ندارد. نگران مقصدش نیست یا اینکه چه موانعی سر راهش قرار دارند. سنگ؟ دورش جریان پیدا می‌کند. پیچ در مسیر؟ خم می‌شود، سازگار می‌شود و به حرکت ادامه می‌دهد. برای یکسان ماندن تقلا نمی‌کند. اجازه می‌دهد خودش تحول پیدا کند.

اما مسئله اینجاست: چند نفر از ما به خودمان اجازه می‌دهیم این‌گونه باشیم؟ چند نفر از ما بدون احساس گناه یا ترس، تغییر می‌کنیم، رشد می‌کنیم و جاری می‌شویم؟

ما می‌چسبیم. به تصوراتی از اینکه فکر می‌کنیم باید چه کسی باشیم. به انتظارات دیگران. به نقشه‌هایی که دیگر معنایی ندارند. و وقتی زندگی سنگی سر راهمان می‌اندازد یا ما را به سمتی می‌برد که انتظارش را نداشتیم، مقاومت می‌کنیم. با آن می‌جنگیم، خودمان را می‌شکنیم و سعی می‌کنیم دقیقاً همان‌طور که هستیم بمانیم.

اما شاید قرار نیست یکسان بمانیم. شاید هدف این نباشد که نسخه‌ای بی‌نقص از خودمان باشیم، بلکه این باشد که در حال شدن باشیم. یاد بگیریم، از یاد ببریم و به جلو حرکت کنیم.

فکرش را بکن. رودخانه برای تغییر کردن عذرخواهی نمی‌کند.متوقف نمی‌شود و نمی‌گوید: «صبر کن، من قبلاً جور دیگری جریان داشتم. نمی‌توانم این‌طور ادامه بدهم.» فقط سازگار می‌شود. اعتماد دارد که هر کجا می‌رود، همان‌جاست که باید باشد.

پس چرا ما نمی‌توانیم همین کار را بکنیم؟ چرا نمی‌توانیم نیاز به دانستن همه‌چیز را رها کنیم؟ چرا نمی‌توانیم به خودمان اجازه دهیم چیزهایی که دیگر کار نمی‌کنند را رها کنیم—وقتی زندگی از ما می‌خواهد به سمتی دیگر جاری شویم؟

نه، این به معنی تسلیم شدن نیست، به این معناست که به خودت اعتماد کنی که اجازه داری رشد کنی. اینکه اشکالی ندارد آدم‌ها، آرزوها یا نسخه‌هایی از خودت را که دیگر مناسب نیستند، رها کنی. اینکه لازم نیست خودت را بشکنی تا وقتی زندگی از تو می‌خواهد تغییر کنی، همان بمانی.

حقیقت این است: زندگی یک خط مستقیم نیست. یک رودخانه است. آشوبناک، غیرقابل‌پیش‌بینی و زیبا. قرار است به پیچ‌هایی برسی که برنامه‌ریزی نکرده بودی. قرار است با سنگ‌هایی روبه‌رو شوی که ندیده بودی. اما همچنین قرار است مسیرهای جدیدی بسازی، مناظر جدیدی کشف کنی و به کسی تبدیل شوی که هرگز تصور نمی‌کردی بتوانی باشی.

پس، بگذار جاری شوی. اعتماد کن که هر کجا می‌روی، راهش را پیدا می‌کنی. لازم نیست هنوز همه جواب‌ها را داشته باشی. فقط باید به حرکت ادامه بدهی.

این جملات به نظرم هسته اصلی پیام متن را تشکیل می‌دهند: پذیرش تغییر، رها کردن مقاومت، و اعتماد به جریان طبیعی زندگی.

مقاله ای از مجله آیریس

تغییررشد شخصیزندگیرودانعطاف پذیری
۲
۰
ابراهیم امیرخانی
ابراهیم امیرخانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید