امتحانات ترم سوم که اخر دی ماه تموم شد و اول بهمن انتخاب واحد کردیم از اون موقع در تعطیلاتیم تا بعد 22 بهمن:)
هر وقت بخوای میخوابی هر وقت بخوای بیدار میشی..هی فیلم و سریاله که پشت هم ردیف میکنمD: از چیزایی که میبینم مثلا جوکر رو دنبال میکنم، سریال ملکه گدایان رو برای بار دوم دارم نگاه میکنم، و کلی فیلم اگر خواستین میدم لیستشو..
..من به یکی از دوستام بارها تذکر داده بودم که ما با هم دوستیم و خب غممونم باهمه و شادیمونم..اونم اره و اوکی و اینا..اخه شکست عشقی خورده بود و تنهایی نشسته بود غصه میخورد و باما درمیون نمیذاشت..اخه خیرسرمون دوستیم چه وعضشه خب..
خلاصه راضیش کرده بودیم و اونم دهان گشوده بود و درد و دل کرد و ماهم کلی راهنمایی کردیم و دو سه روز بود که حالش خیلی خوب بود..دیشب اومد گفت اره امشب برام خواستگار میاد که جوابم بله اس..:/ نگو یک ماهه با طرف در ارتباطه و دو سه بار بیرون رفته و الان به ما میگه..:) قرار بود بخوریمش؟ چشم بزنیم؟ یا چی؟ بعد من فلان همکلاسی پیام میداد ابراز علاقه میکرد بهم قبل اینکه جواب طرفو بدم اسکرینشو به اونا میفرستادم:)) مگه رفاقت اینشکلی نبود؟!
این بزرگترین درس دیروزم بود که اولین و اخرین بارمه از مسئله ایم براشون میگم..البته اون یکی دوستم اینجوری نیست ولی خب دای توبه!
یه سوال! اخه چجوریه که در یک ماهی که در غم شکست عشقیت بودی در حال جواب مثبت به خواستگارت بودی؟ من در این مورد شخصا معذرت میخوام از جامعه پسران سرزمینم:)
