چقدر زیاد طول میکشه تا من دستم بیاد باید چیکار کنم. و وقتی متوجه شدم دوباره چقد زود یادم میره. زندگی واقعا یه تلاش مداومه که نمیشه ولش کرد. درسته که زندگی چیزی نیست که لبه طاقچه عادت از یادم بره ولی چیزی وجود نداره که هرروز بهم یادآوری کنه باید بلند شم و زندگیِ اون روزم رو شروع کنم. خودم هرروز باید به خودم یادآوری کنم که بلند شم و کارهام رو انجام بدم. حتی اگه برام سخت باشه.
دو روزه که به کارهام رسیدم، دیروز تمام برنامهم رو انجام دادم و امروز نزدیک ۶ ساعت درس خوندم. عالی بودم به نظر خودم. دوباره میرم پیش روانشناس. و خب تا همین الان یکی از تسکایی که میخواستم تو ۱۴۰۱ بهش برسم رو دارم انجام میدم: بهبودی سلامت روان. و البته که بیشتر ورزش کردم و منظم تر هم شدم.
همینا دیگه. اوضاع خوبه. بد نیست.