امروزه در غرب پدیده انسان سگ نما را به نمایش گذاشته اند انسان هایی که در قید و بند هیچ چیزی خود را قرار نمی دهند و می خواهند به قول خودشان ازاد باشند و زیر هیچ مسئولیتی نباشند در صورتی که اینها که سگ نما می شوند ،صاحبش همیشه با قلاده ای که به گردنش می اندازد او را به این طرف و ان طرف می برد و حتی غذایش را او می دهد و در قفس او را نگه میدارد.عجب مصیبتی انسانی که اشرف مخلوقات است خود را به قعر نادانی برده است و این افراد چنین کسا نی هستند که اگر همین طور شیوع پیدا کند چه بسا به جایی برسیم که ببینیم به ایران هم رسیده و در شهر ها و مثلا در تهران موضوع" انسان سگ نما تهران "معذلی شده باشد . پس باید ببینیم چه می شود که برای یک انسان چه می شود که خود را سگ می داند
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت ویکی رز مراجعه کنید.
فوکویاما با وجود حمایت از لیبرالیسم اما نگران فروپاشی اخلاق است و مینویسد «به نظر من جامعه آمریکا با بحرانهای جدی رو به رو است که آینده آن را تهدید میکند، مشکل جهان امروز، اقتصادی، سیاسی و … نیست بلکه بحران ناشی از فروپاشی انسجام اخلاقی است.»
از نگاه ناظران، بحران اخلاقی از جمله معضلات اساسی پیش روی جوامع غربی به خصوص آمریکا است. هرج و مرج اخلاقی و از دست رفتن ملاکهای درست، محصول افول خانواده، عملکرد رسانهها و نیز بیبند و باری و مسؤولیت ناپذیری جنسی است. عامل اساسی و مهمی که در ورای این عوامل تأثیر اساسی دارد، رویکرد تساهل محور و رواداری نسبت به مسائل غیراخلاقی در جامعه است.
«رابرت جی. رینگر» از جمله دانشمندانی است که با درک انحطاط فرهنگی غرب، ریشههای انحطاط را در فساد اخلاقی میداند و مینویسد: افول و زوال غرب را میتوان به وسیله یک نمودار پرنوسان نشان داد. آثار انحطاط در ایالات متحده آمریکا در پنجاه سال مورد مطالعه (سالهای بین ۱۹۱۲ تا ۱۹۶۳) بیشتر از ۱۳۷ سال پیش به چشم میخورد و نیز این آثار در بیست سال گذشته بیشتر از پنجاه سال پیش بوده است.
این واقعیت را میتوان آشکارا در کلام رهبر معظم انقلاب شنید که یکم بهمن ۱۳۹۳ در دیدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسیایی و پارا آسیایی فرمودند: [غربیها] افتخار میکنند به بیعفّتی و برهنگی، افتخار میکنند به عدم رعایت اخلاق جنسی؛ یعنی همانی که در روایات ما هست که معروف میشود منکر، منکر میشود معروف؛ این الان در دنیای غرب تحقّق پیدا کردهاست.
سان غربی تمایل به سگ بودن دارد؟
با نگاهی موشکافانه به ابعاد مختلف این پدیده و گفت وگوهایی که با آنها صورت گرفتهاست، میتوان به برخی از ریشههای آن پی برد؛ ریشههایی از مسئولیتگریزی و عدم اعتماد به نفس گرفته تا همجنسگرایی.
یکی از کسانی که به این گروه ملحق شده در اظهاراتی به روزنامه بریتانیایی «گاردین» میگوید: سگها زندگی فوق العاده راحتی دارند. آنها مجبور نیستند سر کار بروند یا به دلیل انواع مشکلات انسانی رنج ببرند. آنها حتی حسی نسبت به آینده ندارند …سگ من ۱۶ ساعت در روز می خوابد… من خوش شانس هستم اگر بتوانم چند ساعت را پشت سر بگذارم بدون اینکه از اضطراب نهفته بیدار شوم.»
گزارشهایی حاکی از آن است که بیشترین طرفداران این پدیده کسانی هستند که در جوانی با مشکلاتی اعم از تسلیم در برابر قلدری یا عدم اعتماد به نفس مواجه شدهاند و به این ترتیب زندگی سگی را سپری میکنند.
البته بسیاری نیز بر این باورند که این تولهسگهای انسانی، مردانی همجنسگرا هستند که تمایلات جنسی خود را مانند یک حیوان در جامعه غربی به ویژه انگلیس به معرض نمایش میگذارند.
در سال ۲۰۱۶ مستندی تحت عنوان «Secret Life Of The Human Pups» در شبکه ۴ کشور انگلیس پخش شد؛ در این مستند، تصویر مردهای همجنسگرایی که لباسی مانند سگ به تن داشتند به نمایش گذاشته شد و سعی شده بود تا با واکاوی رفتار آنان، علت شیوع این پدیده در جامعه انگلیس مشخص شود.
روزنامه «گاردین» در گزارشی در سال ۲۰۱۶ نوشت که این پدیده «انسان سگنما» از دل گروههای همجنسگرایی در ۱۵ سال اخیر در کشور انگلیس متولد و سطح دسترسی به اینترنت باعث گسترش آن در جامعه انگلیسی شدهاست.
البته «ساوت چاینا مورنینگ پست» نیز از این زاویه به پدیده مینگرد و مینویسد، رفتار کردن مانند توله سگها، پوشیدن یقه، زانوبند، دم، کلاه سگ مانند کت و شلوار لاستیکی، چرمی یا لیکرا و تسلیم کردن خود به یک «هندلر» از باشگاههای اسارت و میلههای همجنسگرایان به این جریان تسری یافتهاست.
علاوه بر این مواردی که گفته شد در هر جایی می توان شاهد اینگونه انسان سگ نما بود چون جوانانی که تمایل دارند سگ باشند و ویژگی هایی هم که دارند در همه جا هستندحتی در ایران کشور خودمان هم به وجود می ایند.