بانو
بانو
خواندن ۱۰ دقیقه·۶ ماه پیش

دستار چیست؟

یک نوع سربند یا عمامه که به عنوان پوشش برای سر از آن استفاده می شود. پوششی برای سر مردان، از پارچه نازک است که دور سر پیچیده می شود و معمولاً این پارچه را بر روی عرقچین و در قدیم بر روی نوعی شبکلاه می پیچیده‌اند. در لغت نامه دهخدا آمده است: "عمامه دارای رنگهای مختلفی است، از قبیل سیاه و سفید و سبز و شیرشکری و غیره که هر کدام اختصاص به طبقه ای معین دارد. و معمولاً در زبان فارسی «عمامه » را بر دستار روحانیون اطلاق کنند. و بستن آن نیز بطور صحیح، فنی بود و اشخاصی بودند که حرفه ٔ آنها عمامه پیچی بود و از این راه ارتزاق میکردند."

برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت ویکی رز مراجعه کنید.


گفته شده دستار یا عمامه از خصایص اعراب بوده است و بدان افتخار می کردند چندان که عنوان تاج اعراب یافته است. پس از ظهور اسلام، در سراسر کشورهای اسلامی رواج یافت و در آغاز اهل فضل و علمای دین و اندک اندک دیگر طبقات جامعه آن را پذیرفتند ولی در اسپانیای دوره اسلامی چندان رواجی نگرفت و کمتر مورد استفاده بود و سپاهیان در این سرزمین عمامه را نپذیرفتند اما در دیگر بلاد اسلامی به حدی اهمیت پیدا کرد که به عنوان نمادی از شخصیت و فضل افراد به شمار می رفت.

به گزارش شفقنا، در دوره خلفا، سپاهیان عمامه سیاه بر سر می گذاشتند و بعضی از بزرگ زادگان عمامه زرد. عمامه سبز که نشان سادات و علویان شده است از قرن هشتم هجری قمری بیشتر رشد کرده است و در ایران تا همین امروز عمامه سیاه و سبز مخصوص سادات است و عمامه سفید یا رنگهای زرد کمرنگ (شیر شکری) از آن دیگر مردم.

عمامه‌ای که حضرت رسول اکرم (ص) بر سر می گذاشت، سحاب (ابر) نام داشت و آن را بر طبق بعضی روایات به حضرت علی (ع) بخشید و درباره شکل و رنگ آن اختلاف وجود دارد.

همچنین برای مسلمانانی که در طبقات مختلف اجتماعی و مشاغل گوناگون بودند، ‌به تدریج نوع و رنگ و شکل عمامه‌ها ضابطه‌ای خاص پیدا کرد. در دوره خلفا، ‌هنگامی که کسی به وزارت می رسید، ‌با تشریفات خاصی عمامه بر سر او می نهادند و عمامه یکی از هدایا و خلعت های مهمی بود که از طرف خلیفه به افراد داده می شد.

با تحولاتی که در وضع اجتماعی و نوع جامه‌های ملل اسلامی در قرون اخیر روی داد،‌ عمامه عمومیت خود را از دست داد و به تدریج از میزان استفاده از آن کاسته شد. در ترکیه، سنت عمامه گذاری که در دوره سلاطین عثمانی با دقت تمام رعایت می شد در اواسط قرن نوزدهم از میان رفت و طربوش جای آنرا گرفت. همچنین در ایران کلاه با شکل های مختلف بجای عمامه مورد استفاده قرار گرفت و بر سر تعویض عمامه و کلاه مناقشاتی میان طرفداران و مخالفان عمامه و کلاه روی داد.

امروزه عمامه در دایره‌ی محدودی مورد استفاده قرار می گیرد که مخصوص محصلین علوم دینی است و عنوان ارباب عمائم بر علمای دین اطلاق می شود اما هنوز بعضی از روستاییان ایرانی نوعی عمامه بر سر می نهند که در خراسان آن را شال می خوانند. اما در مورد اینکه چرا عمامه سادات سیاه است و عمامه عموم سفید است با توجه به مطالبی که عرض شد و روایاتی که در ذیل نقل می شود به این نتیجه می رسیم که این رسم از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام به جای مانده است، بعضی از روایات اینچنین است: امام صادق علیه السلام فرمود، آن روز که پیامبر مکه را فتح کرد و به مسجد الحرام داخل شد عمامه سیاه بر سر داشت . (2 (

عبد الله بن سلیمان از پدرش نقل می کند : امام زین العابدین علیه السلام در حالیکه عمامه سیاه بر سر داشت وارد مسجد شد. (3) بر اساس اینگونه روایات سادات عمامه سیاه بر سر می گذارند و این سنت رسول خدا و امامان است. (4)

اهمیت و ارزش عمامه

دکتر محمود فاضل، محقق در مقاله ای می نویسد: عمامه بستن یکی از آداب و رسوم دیرینه اعراب بوده و با ظهور اسلام و سنت قرار گرفتن آن، بر اهمیت و ارزش آن افزوده شد تا آنجا که جامعة عرب مسلمان، دور کردن عمامه را از خود به هیچ وجه روا نمی دانست و چون می دیدند کسی بدون عمامه است، می گفتند که او از مره بدور است و نسبت به آداب و رسوم ملی بی اعتنا. سربرهنه بودن و نداشتن عمامه را جز در مناسک حج روا نمی داشتند. معتقد بودند که در برابر خدا به عنوان تذلل باید سربرهنه بود و چون می خواستند مجرمی را کیفر کنند، عمامه از سرش بر می داشتند و در مجالس سوگواری خلفا برای ابراز تأسف بیشتر نیز عمامه از سر می افکندند.

رنگ های عمامه

این محقق ادامه می دهد: معمولا اعراب، عمامه به رنگ های مختلف برسر می نهادند. پیامبر اسلام (ص) نیز از رنگهای مختلفی عمامه برسر می گذاشتند؛ از جمله سحاب ( ابر ) که عمامه ای بود سفید رنگ و بدین نام موسوم گردیده بود، دیگر حرقانیه که متمایل به سیاهی بود. سوم قطریه؛ عمامه ای بود که از قطر می آورده اند و از پارچه های زیبا و معروف آنجا بوده یا نوعی از بردیمانی است که تقریبا قرمز رنگ بوده و بالاخره آن حضرت گاه گاهی هم عمامه زرد رنگ می پوشیده است.

سایر اعراب نیز عمامه به رنگ های مختلف برسر می گذاشتند، مثلا نوعی پارچة زرد رنگ بوده که از هرات می آورده اند و به صاحب چنین عمامه ای می گفتند: «هری عمامه». شعبی عمامه قرمز برسر می نهاده. جنگجویان چون عمامه سفید برسر می گذاشتند علامت قرمزی بر بالای آن قرارمی دادند، چنانچه آمده است که حمزه – سیدالشهداء – در جنگ بدر پری از کبوتر قرمز بر فراز عمامة خود نهاده بود.

پوشیدن عمامه سیاه میان اعراب مرسوم بوده و رسول خدا (ص) روزی با عمامة سیاه خطبه خواند و در فتح مکه هم عمامه سیاه برسر گذاشته بود و حضرت علی بن ابیطالب و عبد الرحمن ابن عوف و سعید بن مسیب و عمر و معاویه و ابوموسی اشعری و محمد بن حنیفه و... عمامه شان سیاه بود، گذشته ازین در دوران عباسیان جامة سیاه شعارشان بوده و عموم مسلمانان ناگزیر بودند که این چنین باشند.

چنان که نقل شده در تاریخ نام عده ای از بزرگان صدر اسلام بچشم می خورد که عمامه هایشان سفید بوده از جمله حضرت علی بن الحسین (ع)، سالم بن عبدالله ، سعید بن جبیر ، خارجه بن زید .

در زمان حضرت رضا علیه السلام شعار علویان جامة سبز بود و درین روزگار پوشیدن عمامة سبز شایع شد. (5)

ضرورت عمامه گذاشتن برای طلبه و مبلغ دین اسلام به روایت سایت حوزه علمیه بناب

1. پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به این لباس ملبس بوده اند. کسانی که رسالت عملی شان تبلیغ دین بوده، در این لباس بوده اند. علامه عسکری در جریان غدیر نقل می کند: هنگامی که رسول‌خدا (ص) حضرت امیرالمومنین (ع) را در روز غدیر به منصب امارت مؤمنان برگزید و به طور رسمی حضرتش را از طرف خداوند به عنوان وصی خود معرفی نمود، عمامه‌ای مشکی را که نه پیچ داشت، بر سر مبارک حضرت نهاد. ظاهرا پیامبر عمامهٔ خودش را بر سرحضرت علی (ع) گذاشته بود. این مطلب، رمزی در مورد عمامه است پس بنابراین طلاب ـ که به عنوان ادامه دهندگان راه انبیا و ائمه (ع) هستند ـ بسی مناسب است به لباس پیشوایان معصومشان ملبس شوند.

2ـ آن گونه که تاریخ نشان می دهد، از زمان غیبت امام عصر (ع) تاکنون احیای شریعت و تجدید ارزش ها و فرهنگ اصیل قرآن و عترت، به وسیلهٔ قلم و بیان عالمان دینی و از آن بالاتر با نفس مبارک ایشان بوده است. ترویج قرآن، احادیث معصومین، فقه اصیل، کلام، عرفان، فلسفه و اخلاق نوعا به دست روحانیت معزز و معظم ترویج یافته است. سنگر نشینان این سنگر محکم و دیده بانان دژهای اسلامی، عمامه به سرها بوده اند.

3ـ هر قشر و صنفی برای خودش لباس ویژه ای دارد: نیروهای نظامی و انتظامی در سراسر دنیا، قضات و اساتید دانشگاه ها (که غالبا این دو صنف اخیر در دیگر ممالک لباس ویژه ای دارند) ورزشکاران، رهبران مذهبی و… همه لباس های آرم داری بر تن دارند. حال که مساله تبلیغ یکی از مهمترین مسایل و شغل انبیای الهی است، باید دست‌اندرکاران آن برای خود، لباس خاصی داشته باشند. اگر بنا بر این است که مبلغین دین اسلام لباس خاصی انتخاب کنند، آیا لباس اساتید دانشگاه یا پاپ ها و اسقف ها در خور آنان است ؟ یا مثلا فرم و لباس نیروهای انتظامی و … ؟ یا لباس کسانی که مقدس ترین و بهترین مخلوقات هستند که همان لباس انبیاست؟

4ـ با قطع نظر از ویژگی های قبلی، لباس روحانی لباسی متین و با وقار است که کمال ادب ظاهری انسان به وسیلهٔ آن حفظ می شود.

5ـ طلبه‌ای که با نیتی مقدس این لباس را می‌پوشد، یک روحیهٔ معنوی در او به وجود می آید و این مطلب را به او تلقین می کند که: «من طلبه هستم، من در جای امام صادق (ع) نشسته ام، من سرباز آقا امام زمان (عج) هستم» اما وقتی خدای ناکرده این لباس را در می آورد، یا هنوز به آن ملبس نشده است، این روحیه ممکن است کمتر در او وجود داشته باشد. این لباس نه تنها معنویت‌آور است؛ بلکه [چه بسا] باعث می شود برخی از لغزش های اجتماعی و خلاف عرف ها از طلبه سر نزند. البته این حرف بدان معنا نیست که هر کس عمامه ای داشته باشد، معصوم گونه خواهد بود! ما هیچ وقت مدعی نیستیم که عمامه عصمت می آورد. بالاتر از عمامه، امام زاده بودن هم عصمت نمی آورد، چه رسد به عمامه! عمامه از جمله عوامل اصلاح و از اهرم های تهذیب است.

6. علاوه بر این ها در روایت شریفه به عمامه «تِیجَانُ الْمَلَائِکَه (6) » اطلاق شده است . به کلاه لبه‌دار ، کلاه پهلوی یا به کلاه های دیگر ،« تیجان الملائکه » گفته نشده است .

7. در نماز امر شده که با « عمامه » نماز بخوانید و تحت‌الحنک آن را باز کرده و از زیر چانه عبورش دهید . همهٔ اینها اهمیت عمامه را می رساند . پس بهتر است و تا حدی ضرورت دارد که طلبه معمم شود؛ خصوصا که مردم وقتی این لباس را می بینند، به یاد امامان معصوم (ع) و به یاد امام‌زمان (عج) می افتند. (7)

رضا تاران، وبلاگ نویس روحانی در وبلاگ نامه های حوزوی می نویسد: عمامه یک پارچه به طور سنتی از جنس پارچه وال است به دو رنگ سفید یا سیاه و به طول ۶ تا ۱۱ متر است که تا می خورد و پچیده می‌شود و هرچه طول پارچه بیشتر باشد عمامه بزرگتر می شود.

بستن عمامه برای بعضی کار سختی است و طلبه هایی که هنوز بستن عمامه را خوب یاد نگرفته اند از دوستان خود می خواهند تا برای سفرهای تبلیغی شان برایشان عمامه بپیچند. معمولاً برای این سفرها دو عمامه آماده با خود می برند تا اگر یکی از عمامه‌ها اتفاقی باز یا خراب شد از عمامه دیگر استفاده کنند. طلبه‌های جوان تر معمولاً عمامه کوچکتر و ساده تری می بندند. در اسلام بستن عمامه مستحباتی هم دارد.

عمامه سفیدرنگ در بین مردان مسلمان نشانه آن است که فرد دانشمند یا شیخی است که جزو سادات نیست اما عمامه سیاه رنگ نشانهٔ سید بودن شخص است.این ترکیب و تقسیم بندی فقط در بین شیعیان رایج است.

مراسم عمامه گذاری

طلبه ها بعد از پنج سال تحصیل در حوزه و کسب صلاحیت اخلاقی از معاونت تهذیب حوزه و توان باسخگویی نسبی به سوالات مردم می توانند ملبس به لباس روحانیت شوند. معمولا در اعیاد اسلامی در حوزه های علمیه مراسم جشنی برگزار می شود که طلاب توسط مراجع و علما عمامه بر سر می گذارند در قم این کار توسط مراجع عظام برگزار می شود و در شهرستان ها ائمه جمعه و علمای بزرگ شهر این کار را انجام می دهند. (8)

متن از این منابع اخذ شده است: :

1- دائره المعارف اسلامی، غلامحسین مصاحب؛ اطلاعات عمومی گنجینه، فریدون سنجری، انتشارات گنجینه، ۱۳۷۰،‌صفحه ۱۱۲۳

2- وسائل الشیعه ج 3 ص 379 ح 10 باب 30

3- همان ص 378 ح 9

4- سایت پرسشکده به آدرس http://www.porseshkadeh.com/Question/37128.aspx

5- http://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/157/HTML/157_8.htm

6- الکافی ج : 6 ، ص : 461 : « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ : عَمَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیّاً ع بِیَدِهِ فَسَدَلَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ قَصَّرَهَا مِنْ خَلْفِهِ قَدْرَ أَرْبَعِ أَصَابِعَ ثُمَّ قَالَ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ هَکَذَا تِیجَانُ الْمَلَائِکَةِ »

7- سایت حوزه بناب به آدرس http://www.hawzahbonab.com/modules.php?name=Content3&pa=PrintPage&pid=28

ابراهیم رئیسیسفیدی موامام صادقرییس جمهورعمامه بر
اللهم عجل لولیک الفرج
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید