من یک مادرم ...
پسرم ۳ سالشه خیلی شیطون وبسیار بازیگوش
خودم رو یک روز تصور میکنم ک اختیار ادرار نداشته باشم
الان چند دقیقه س دارم بهش فکر میکنم حتی تصوری ازش ندارم و خیلی سخته خیلی سخت...
صبح از خواب پامیشم و اختیار ادرار ندارم قبل کار های خونه و کار های پسرم باید ب مشکل خودم برسم
توی هر شرایطی اضطراب از دلم بیرون نمیره ...
احساس میکنم باید فکری کنم ک بهتر بتونم تا آخر امروز با این موضوع کنار بیام
من امروز اختیار ادرار ندارم و همه ی دلواپسی های جهان ب سراغ من اومدن
کاش راه حلی داشتم برای ادامه روزم
باز هم اختیار ادرار از دستم در رفت ...
ای وای حالا باز باید ب حمام برم هنوز صبحانه ی پسرم رو نداده بودم
من تاظهر بیشتر نمیتونم ب این موضوع فک کنم خیلی سخته ...
ب همسرم امروز باید درخواست یک ایزی لایف رو بدم ک برایم تهیه کنه
امیدوارم تا آخر شب از نگرانی هام رها بشم ...