سلام صبحت بخیر
امروز حالم خوبه واقعا
البته من خودمو بکشم هم نمیتونم حالمو خوب کنم خدا حالمو خوب کرد
ساعت ۳ونیم بیدار شدم حرف زدم با خودم یه ایده ی قبلی رو تصمیم گرفتم برم عمل کنم بهش الانم یادداشتش کردم یه ۱۰ دقه نرمش داشتم و صبحونه خوردم کارای خونه رو کردم بعدش رفتم قدم زدم 😍😂 صدای صندلم روی آسفالت شده کراشم اگه بهم لواشک بدن به همین اندازه خوشحال میشم ، نخلستون و درخت و نخل هاش هوای آزاد دید وسیعتر که رهایی از چهاردیواری خونه رو داد بهم، چادر سرکردن توی هوای گرم سخته اما یه جایزه داره و اونم وقتی هوا معتدله میری بیرون بعد اذیت نمیشی با چادر انقدر می چسبه که رفاقتت با چادر بیشتر میشه، گویا یه وقتایی برای اثبات رفاقت سختی بود و این وقتا جایزه ی چادر هست، دستامو باز می کردم حال می کردم از خنکی هوا و با چادر بیشتر بهم می چسبید انگار چادر شده پوستم نه یه پارچه ی روی تنم، آره عادت کردم بهش اما شیرینی داره.