ترکیب سخنرانی «من رویایی دارم» از مارتین لوترکینگ، با موسیقی «آیا احساسش میکنی» از لری هرد، یک تلفیق نمادین است. ادی ریچاردز میان این دو آوا، که به ظاهر ارتباط معناداری با یکدیگر ندارند، به وحدت زیبایی دست پیدا کرده است. هریک از این آواها به سهم خود نقطۀ اوجی را در فرهنگ سیاهپوستان آمریکا از آن خود کردهاند، یکی در جنبش برابریخواهانۀ سیاهپوستان و دیگری در رقص آنها در کلوبهای شبانه!
سیاهپوستان سهم بزرگی در ورود اندیشههای سیاسی و اجتماعی به موسیقی دارند. سبکهای موسیقی جاز، بلوز، آراندبی هریک به سیاهان صدایی بخشید که در آن امید، آرزو، خشم، غم و حسرت خویش را بیان کنند. اما شگفتانگیز آن است که این فرهنگ به حاشیه رانده شده، از رقص نیز فرصتی برای ابراز خویشتن ساخت.
موسیقی دیسکو متعلق به دگرباشان سیاهپوست است. دیسکو اصالتاً یک موسیقی سیاسی است؛ این موسیقی گرچه ادعایی برای بیان مضامین سیاسی، صلحجویانه، و برابریخواهانه نداشت، اما برای سیاهپوستانی که اکثرشان متعلق به اجتماع دگرباشان جنسی بودند، پناهگاهی در برابر فشارهای اجتماعی بود. دیسکو به این گروه فرصتی میداد که هویت خود را بیان کند، تنوع میان اعضایش را مشاهده کند، و از موقعیت تحقیر محملی برای قدرت بسازد.
موسیقی هاوس خود سبکی از موسیقی دیسکوست. این سبک را موزیسینها و دیجیهای کلوبهای زیرزمینی شیکاگو در اواخر دهه 1970 ساختهاند و نامش را از یک کلوپ در این شهر گرفتهاند. لری هرد که بعضی از آثارش با نام مستعار مستر فینگرز منتشر شده، یکی از موزیسینهای پیشگام در موسیقی هاوس است؛ در اواسط دهۀ 1980، هرد با ساختن قطعۀ «آیا احساسش میکنی» سبک دیپهاوس را خلق کرد. نکته در تفاوتهای فنی میان دیپهاوس و هاوس نیست که شاید بسیاری از اهالی موسیقی هم بر سرش توافق نداشته باشند؛ اما همگی متفقالقولند که لری هرد با این قطعه تأثیر عمیقی بر موسیقی رقص گذاشته است.
میگویند که پیش از خلق این اثر، موسیقی هاوس قالبی نداشت و موزیسینهایش مهارتهای نوپا، منابعی محدود و احساسات خامی داشتند. اما لری هرد با ساختن «آیا احساسش میکنی» قالبی ساخت که بر اساسش سبک دیپهاوس شکل گرفت. بسیاری این اثر را یکی از نمادینترین قطعات موسیقی رقص در قرن بیستم میدانند. در سالهای متمادی مجلات آمریکایی گوناگونی مانند رولینگ استون، تایم اوت، میکسمگ، اسلانت، انامئی و ... این قطعه را در فهرست برترین آثار موسیقی رقص قرار دادهاند.
هرچه جستجو کردم، ندیدم و نخواندم که کسی دربارۀ تلفیق این قطعۀ موسیقی با سخنرانی مارتین لوترکینگ سخنی گفته یا نوشته باشد. اما نظرات مخاطبان در پلتفرمهای مختلفی مثل یوتیوب و ساوند کلود نشان میدهد که آنها این اثر را ترکیبی بینظیر میدانند، آن را دوست داشتهاند، با آن سخنان لوترکینگ را عمیقتر درک کردهاند، همراهش منقلب شدهاند، بغض کردهاند، گریستهاند، ...
با خود میاندیشم چگونه دو صدا، دو نماد، که ظاهراً بی ارتباط و شاید در نگاه اول متضادند، چنین درهم میتنند. یکی با جدیت آرمانهای جامعۀ سیاهپوستان و عریانترین مبارزاتشان در سدۀ گذشته را بازتاب میدهد، دیگری یادگاری نمادین است از پنهانیترین ساحتهای زندگی سیاهان؛ جایی که نه برای آرمانها و شعارهای بزرگ و انتزاعی و وحدتبخش، که برای بیان بدنها، تفاوتها، روزمرگیها به وجود آمد. یکی اعتراض سیاهان به تبعیض را در عمومیترین قلمروی شهر یکصدا فریاد میزند و دیگری آوایی است یادآور روزهایی که نوای اعتراض در پنهانیترین عرصۀ زندگی سیاهان به جنبشهای تنانه تبدیل میشد، سیال از تنی به تن دیگر، میانشان وحدتی از تفاوت میآفرید، حق به تفاوت داشتن را بیان میکرد.
این اثر تلفیق شده چیزی را پیش رویمان گذاشته که دیگر نه سخنرانی است، نه موسیقی است، نه دیگر برای رقص به کار میآید و نه یک سند صرفا تاریخی است که در میان اسناد دیگر آرشیو شود. یک اثر است برای باز زنده کردن سرگذشت یک فرهنگ، عمومی کردنش، از نو کاویدن... و از نو احساس کردنش. آیا تو نیز با این اثر رویای لوترکینگ را احساس میکنی؟
#موسیقی #دیپ_هاوس #هاوس #میکس #ریمیکس #موسیقی_سیاهان #مش_آپ #یادداشت_کوتاه