راز ماندگاری جهوری اسلامی

بذر جمهوری اسلامی پس از وقایع متعاقب تصویب قانون کاپیتولاسیون در زمان شاه، در نتیجه اعتراض آیت الله خمینی و جمعی از پشتیبانان ایشان ریشه زد. متعاقبا نیروهای امنیتی حکومت شاه با حمله به مکان آقای خمینی اهانت هایی به ایشان کردند که موجب جریحه دار شدن آقای خمینی و اطرافیان و مقلدان ایشان و تحریک احساسات مذهبی آنان شد این تحریک احساسات با همراهی و کمک بخش های قابل توجه دیگری از اهالی قم و شهرهای دیگر به تدریج گسترش یافت و دخالت های نسنجیده نیرو و قدرت های داخلی و خارجی هم به پیچیدگی اوضاع آن زمان دامن زد و رشد و سرانجام آیت الله خمینی با رهبری و هدایت داهیانه احساسات و توان تقریبا تمام ایرانیان در 22 بهمن 1357 ابتدا توانست حکومت شاه را سرنگون کند و بعدها هم جنگ 8 ساله با عراق را، که از کمک و حمایت همه قدرت های زمان خود برخوردار بود، تاب آوَرَد و مدیریت نماید.

از آن پس هم مجموعه حاکمیت ایران همواره با تحریک یا تکیه بر احساسات ایرانیان توانسته است به رتق و فتق همه اتفاقات گوارا و ناگوار در سطوح محلی و ملی فایق آید. لذا خطوط پیش رو به هیچ وجه قصد انکار نقش عقلایی و منطقی هر دو رهبر جمهوری اسلامی در هدایت احساسات ایرانیان در طول عمر نزدیک به نیم قرن این جمهوری را ندارد. بلکه تلاش این است که بر نقش تحریک و استفاده از احساسات اقشار و طبقات مورد نظر در شکل دادن به تحرکات و افکار عمومی در مقاطع و طول زمان تاکید شود.

هدایت و جهت دادن به احساسات اقشار مختلف جوامع ایرانی توسط گروه های مخالف داخلی و خارجی جمهوری اسلامی نیز بوده است. بطوری که این موارد در برهه هایی به حرکت ها و اغتشاشاتی هم انجامیده، هرچند در همه موارد این حاکمیت جمهوری اسلامی بوده که توانسته است علاوه بر رعایت اصول منطقی، باز با تکیه بر همان شیوه تحریک احساسات جمعیت های هدف خود بر مخالفان خود فایق آید.

دلیل این چیست؟ گذشته از در دست داشتن امکانات گسترده برای جهت دهی افکار عمومی گاه با استفاده از سخت افزار های در دسترس خود و همچنین روند وقایع درونی و بیرونی کشور، که البته مشابه آن ها در زمان پهلوی دوم نیز وجود داشت اما او نتوانست از آن ها به نفع حکومت خود بهره ببرد، جمهوری اسلامی در نهایت همواره با استفاده بهینه از احساسات بخش های هدف خود در میان ملت موفق بوده است.

بنابر این، گرچه شاه در هدایت احساسات ملی عاجز بود و برخوردهای غلطی با اقشار ملت داشت، توان رهبر اول انقلاب در هدایت موثر و برخوردهای مناسب با گروه های مختلف در زمان انقلاب منجر به پیروزی آن شد. از همان ابتدای انقلاب تا کنون نیز هیچ گروه یا مخالفی قادر به ایجاد هیچ حرکت و جنبش جدی بر علیه جمهوری اسلامی نبوده است. چرا؟ چون هیچکدام از این ها، بر خلاف رهبری و هسته سخت جمهوری اسلامی، نه تنها قادر به شناخت صحیح روحیات و احساسات جمعی ایرانیان نبوده اند بلکه زحمت شناخت آن را هم به خود نداده اند. البته مخالفان در مقاطعی توانسته اند با به راه انداختن جریاناتی اتفاقاتی را رقم بزنند، اما به دلیل تحلیل و برداشت های غلط از وقایع و روندهای اقتصادی و اجتماعی و ناتوانی از هدایت مطلوب احساسات جامعه ناراضیان ملت ایران چیزی جز شکست و عقب نشینی نصیبشان نشده است. نمونه بارز برای اثبات صحت این مطلب همین جنگ/کودتای 12 روزه است که حتی قدرت نظامی آمریکا و اسراییل و همدستان داخلی آن ها هم با تکیه بر تحلیل ها و خیال غلطِ داشتن توان هدایت احساسات ایرانیان ناراضی از حاکمیت جمهوری اسلامی ناچار از التماس برای آتش بس شدند.

مخالفان همیشه نق می زنند و حاضر نیستند زحمت شناخت دقیق نیروهای مختلف موجود در کلیت نظام جمهوری اسلامی را به خود بدهند و صرفا با یکی دانستن همه نیروهای درون حاکمیت با امید بستن به قیام اقشاری که کمترین علاقه و آمادگی به قیام علیه جمهوری اسلامی دارند، "این ها" را پیوسته با عصبانیت محکوم می کنند و به هیچ وجه تمایلی به تفکیک و شناخت دقیق این نیروها ندارند و فقط نق می زنند و نق می زنند و نق می زنند.