امروز خوندم (اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی تو را از راه درست گمراه می کنند.)
به خودم اومدم و اطرافم رو نگاه کردم. به آدمایی که باهاشون سر و کار دارم فکر کردم..
به آدمایی که تو شبکه های اجتماعی مختلفی مثل توییتر و اینستاگرام و فلان و فلان دنبال می کنم فکر کردم.
توی دنیایی که سانتی مانتالیسم و سرعت در انتشار، حرف اول رو می زنه من چقدر دنبال کیفیتم؟
توی جهانی که بیشتر روزمون رو داریم توی اینترنت می گذرونیم (حالا به هردلیلی) چقدر به محتوایی که به خوردمون میره توجه داریم؟
امروز با این جمله تکون خوردم،
انگار که وسط یه منجلاب درحال دست و پا زدن بودم یک لحظه توقف کردم،
از بیرون و تو یه قالب دیگه به خودم نگاه کردم..
خیلی خودم رو آدمی نمی بینم که با هر جمله ای جبهه و جهت عوض کنم، اما این قضیش فرق داشت، انگار که یه پدر خیلی خیلی مهربون اومده بود و بهم داشت درس زندگی می داد.
اولین قدم؟ از خیلی آدم های بیهوده ای که چرا نمی دونم داشتمشون دست کشیدم.
دومیش؟ تصمیم گرفتم از این به بعد یه صافی بگیرم دستم و با هرکی خواستم وارد دنیای رابطه بشم اول از اون صافی ردش کنم.
ساختن مسیر با آدمها ممکنه ،بلاخره ما انسانیم و موجودی اجتماعی، پس نباید نقش دیگران رو دست کم گرفت.
درس امروز: اِمای عزیز، لطفا حواست را برای ادامه ی راه بیشتر جمع کن :)
به تاریخ: چهارشنبه نوزدهمِ اَمرداد 1401.