تو محافل روانشناسي و مديريت و ... اصطلاح سلسله مراتب، سريع ما رو ياد سلسله مراتب نيازهاي مازلو ميندازه، اما آقاي آدام گرنت سلسله مراتبي رو ارائه كرده به نام سلسه مراتب سبك هاي بازانديشي و به بازخوانش من: سلسله مراتب بلوغ فكري. در اين سلسله مراتب ما پنج مرتبه رو ميبينيم كه من به ترتيب از قاعده هرم شروع ميكنم:
رهبر متعصب: حق هميشه با منه و من هيچوقت اشتباه نميكنم. در اين حالت فرد تفكرات و ذهنيات خودش رو تقديس مي كنه و تا حد كتاب مقدس بالا مي بره.
سياستمدار:حق با ماست و طرف مقابل اشتباه ميكنه. در اين حالت فرد از تفكرات خودش تعريف و تمجيد مي كنه و به بدگويي و انتقاد از طرف مقابل ميپردازه.
فرد هميشه مخالف: شما همتون داريد اشتباه مي كنيد. در اين حالت فرد تو نظرات و رفتار ديگران دنبال ايراد مي گرده و دائم تيكه ميندازه اما محدوديت هاي شناختي و قضاوتي خودش رو نميبينه. فرد نقد نميكنه، نِق ميزنه. (از اين نمونه و از اين دست خيلي زياد ديدم و خودمم همينطوري بودم يه زماني!!!)
متفكر منتقد: اين موضوع ميتونه موضوع درستي نباشه. در اين حالت فرد منابع مختلف و متنوع اطلاعاتي رو بررسي مي كنه و به اعتبار و روايي اونها شك كرده و اونها رو نقد مي كنه. به عبارتي فرد به راحتي هر مطلب و نوشته اي رو قبول نميكنه و اون رو وحي منُزَل نميدونه.
عالِم: بشر ممكن الخطاست و اشتباه از من هم سر ميزنه. در اين حالت فرد به جستجو و كاوش آرا و نظرات مخالفين و دگرانديشان مي پردازه و قوت و قدرت منطق و شواهد اونها رو سبك سنگين مي كنه. فرد هم به خودش و هم به ديگران آگاه هست.
اين سلسه مراتبي هست كه من به شخصه تا حد زيادي موافق هستم باهاش و معتقدم ما آدمها و اساتيد بسيار كمي رو تو مرتبه چهار و پنج ميبينيم و عمده تحصيلكرده ها و دانشگاه رفته هاي ما در بهترين حالت تو مرتبه سوم قرار مي گيرند.
پي نوشت: آقاي گرنت به شوخي پايين هرم اضافه كرده كه اين هرم رو در مورد همه آدمها ميشه به كار برد، البته به جز همسرم كه هميشه حق با اونه!!!