♦️ نبرد من / نوشته ی آدولف هیتلر / سخت ترین کار آنها این بود که وانمود کنند انسان ها را دوست دارند
🔸 اگر مو شکاف شوید خواهید دید که آنها چه جنایاتی علیه بشر کرده اند
🔸 چرا جدید الاسلام ها بهائی و یا نویسنده کتاب های مروج بی خدایی شدند؟ (قسمت ۱۳)
#شبنامه
#نبرد_من
#صهیونیسم_جهانی
۱۴۰۲/۱۰/۱۷
🔻 در روزهای قبل بخش هایی از کتاب نبرد من را مرور کردیم. در بخش هایی از این کتاب دو جلدی آدولف هیتلر به آنچه توسط یهودیها در اروپا رخ داده اشاره میکند.
البته لازم به ذکر است که از آنچه در کتاب آمده و آنچه در اروپا رخ داده و آنچه در دیگر نقاط دنیا از جمله ایران دیدیم میتوان دریافت که آنچه مسئله ی ماست نه یهود، که صهیونیسم جهانی است.
شبکه ای که در هر کشوری عناصری با اهدافی خاص، انگیزه های خاص و برای رسیدن به مقاصدی خاص دارد که در راستای یک هدف جهانی و فرا سرزمینی تعریف میشود.
🔻در ادامه بخش هایی از متن کتاب را مرور خواهیم کرد. و اینگونه بود که یهود لباس آلمانی به تن کرد و زبان ما را یاد گرفت و در حکومت نفوذ کرد. به طور مسلم یهود مانند سابق می تواند خود را بین صاحب قدرت های آلمان نگاه دارد و باز هم با حرارت زیاد میخواهد خود را به وسط اجتماع بکشاند و در همان حال نمایندگان دیگر یهود خود را مانند راهنمایان مقدس در بین ملت ها جا داده اند، اگر کسی دقیق و مو شکاف شود خواهد دید که در جریان قرن های متوالی یهودیان در بین ملت چه جنایاتی کرده اند.
🔻 چگونه با بی رحمی تمام ملت را استثمار کرده و چگونه ملت بر اثر طول زمان این قوم ستمکار را شناخته و نسبت به آن در دل احساس نفرت نموده و وجود آنها را مانند یکی از بلاهای آسمانی مکافات اعمال گذشته دانسته و در آن وقت است که خواهند دانست یهود با چه مشقاتی برای تغییر جبهه های خود متحمل زحمت و مشقت شده اند.
آری این کار بسیار پر مشتقی برای آنها بو که با وجود این شرایط بتوانند خود را دوست دار و دلسوز به ملتی که رنج داده اند نشان دهند.
البته کار بسیار مشکلی بود. آنها برای جلوگیری از هر پیشامد نامساعد ابتدا شروع به ظاهر سازی نموده و در برابر چشمان مردم به گناهان و خطاهای خویش اعتراف کردند و خود را به صورت یک گروه نیکوکار و خدمتگزار بشریت درآوردند.
🔻 همان طور که در کتاب خواندیم پس از شبیه شدن آنها به مردم حالا فعالیت هایشان با اهداف مختلف در ان سرزمین ها آغاز میشده است.
بگذارید برگردیم به ایران؛
ما در ایران شاهد یک اتفاق مشکوک و قابل تامل در تاریخ خود بوده ایم.
بابیت و بهائیت در ایران شکل میگیرد.
فردی به نام امیرکبیر میکوشد با آنها مقابله کند که در نهایت داستان زندگی اش به شکل تلخ پایان می یابد.
🔻 پیرامون بهائیت دو اتفاق قابل تامل میافتد. اتفاق اول اینکه از همان ابتدا بهائیت به شدت به یهود گره میخورد. به طوری که آنها در جنگ یهود با کشورهای اطرافش برای صهیونیست ها پول میفرستند و از انها حمایت میکنند.
کمی بعد پایگاه اصلی خود را در سرزمین های اشغالی تاسیس میکنند که تا امروز هم پا برجاست.
مسئله اما به همینجا ختم نمیشود. در گسترش بهائیت نام هیپولیت دریفوس که یک یهودی بوده اما باورِ خود را پنهان میکرده دیده میشود.
🔻 این همه ی ماجرا نیست ما به یکباره در بین یهودی ها و جدید الاسلام ها (یهودی های مخفی) شاهد گرایششان به بهائیت هستیم.
ماجرا به همینجا نیز ختم نمیشود و در گام سوم شاهد سیطره ی بهائیت بر بخش قابل توجهی از ساختار حاکمیتی ایران در دوره ی پهلوی میشویم.
نکته ای قابل تامل که نباید آن را فراموش کرد این است که آن بخش از شبکه ی صهیونیسم جهانی که در ایران فعال بوده بعد از مدتی عناصری را به جامعه تقدیم میکند که پس از گرایش به اسلام یا در دین تشکیک ایجاد کرده و کتبی در این خصوص می نویسند یا با ترویج بهائیت میکوشند مسلمانان را به طرفی دیگر بکشانند.
🔻 رفتاری که این پیام را با در نظر گرفتن الگوی رفتاری یهود در سر تا سر دنیا به ذهن میرسد که ظاهرا آنها در فکر هزار تکه و هزار پاره کردن ایران و در نهایت تضعیف باورمندی مردم و به حاشیه بردن آن بوده اند.
این فقط مربوط به ایران و اسلام نیست. بررسی رفتار یهودیان مسیحی شده در غرب هم همین را نشان میدهد.
صبور باشید در این خصوص بیشتر خواهیم نوشت.
#آقای_تحلیلگر
#شبنامه
@mrtahlilgar1