بامی
خواندن ۱ دقیقه·۵ روز پیش

پایان شروع

دیگه از شروع میکنم و فردا و فردا های طولانی خسته شدم...

بهار خوب منو به خودم آورد :

من آدمی هستم که رنج رو در آغوش میگیرم

من سختی ها رو فرصت تجربه میبینم

من تفریحاتم رو وقت تلف کردن نمی‌بینم

من مغزم رو گرسنگی نمی‌دم و کتاب میخونم

من به حرف آدم های همه چی دانی که خودم زندگیشان رو نمی‌پسندم گوش نمی‌دم

من ارزش وقتم رو میدونم و با هر کسی تقسیمش نمیکنم

من نمیخواهم شیبه کسی باشم

من در کمال سرد بودن خودم هستم

من از آدمای نقاب دار دوری میکنم


و من باارزشم

..

..

...

...

...

..

.

من به هر چیزی که میخواهم میرسم.




شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید