ویرگول
ورودثبت نام
سفیرپاکی
سفیرپاکیشکر که خدا هست?
سفیرپاکی
سفیرپاکی
خواندن ۵ دقیقه·۸ ماه پیش

از فیلم جنایی تا شکست عشقی

مدتی عادت کرده بودم که در اوقات فراغتم فیلم و سریال جنایی ببینم.

اون هم با موضوع تجاوز و قتل های زنجیره ای و آدم ربایی و...

چو به زندگی یک نواختم هیجان می داد و لذتی که در آخر فیلم به خاطر کشف معمای جنایی داشتی،بهت احساس باهوش بودن می داد!

بارها میخواستم فیلم های کمدی یا عاشقانه دانلود کنم ولی انگار دیگه برام جذابیتی نداشتن.

انگار در یک چاه فریبنده گیر کرده بودم.

از انتخابم هم کاملا راضی بودم و با خودم میگفتم که دیدن این فیلم ها حداقل بهتر از بیکاری و گوش دادن به وسوسه های شیطان و نفس امارس!

ولی کمی که گذشت و روی رفتار های خودم دقت بیشتری کردم فهمیدم که دیدن این فیلم ها روی شخصیت و طرز فکرم به شدت داره اثر می‌ذاره.

با این که فیلم های خیلی ترسناک هم نمی دیدم ولی بعضی شب ها خواب بد می دیدم و نسبت به دور و برم بدبین شده بودم.

در طول روز هم تقریبا بی انگیزه بودم چون دیگه انرژی ذهنی و تمرکزی برای مطالعه نداشتم.

با خودم گفتم تا ترک کردنش تبدیل به دردسر نشده بهتره یه کاری کنم!

دیگه تصمیم گرفتم هیچ فیلم جنایی نگاه نکنم حتی اگه به شدت هیجان انگیز باشه و با دیدنش متوجه گذر زمان نشم.

شاید با خودتون بگین افراط در هرچیزی بد هست و اگه آدم به صورت متعادل ازین فیلم ها ببینه آسیب خاصی نمی بینه.

ولی تجربه ثابت کرده که هر چقدر از این فیلم ها می بینی انگار اشتیاقت بیشتر میشه که با قاتل های مخوف تر و بیمار تری آشنا بشی و دخترهای گم شده بیشتری رو ببینی!

مثل یه باتلاقیه که انتها نداره.

چند وقت پیش با خودم گفتم کمتر از دو ماهه که دارم فیلم جنایی می بینم و آنقدر روم اثر گذاشته.

حالا اگه شروع کنم به دیدن فیلم های کمدی و خانوادگی و آموزنده چه اثرات مفیدی می تونه داشته باشه؟

درسته که فیلم دیدن صرفا برای گذران وقت هست ولی نمیشه منکر بود که به شدت روی روان و ناخودآگاه ما اثر می‌ذاره.

چند وقتی هست که وقتی می‌خوام یه فیلمی رو دانلود کنم به شدت مراقبم که روی دسته بندی موضوعش کلمه ی جنایی نوشته نشده باشه!

هرچند غلبه بر این وسوسه خیلی سخته ولی تا الآن تونستم پیروز باشم.


چند وقت پیش میخواستم درباره شکست عشقی پستی بذارم و داخلش بگم معمولا اون زوج ها یا پارتنر هایی که سعی میکنن بدون تحقیر همدیگه از هم جدا شن و به رابطشون پایان بدن بهتر میتونن نسبت به افرادی که در آخرین دیدار ها مرتب به هم فحش می دادن و از هم ایراد میگرفتن،کنار بیان.

ولی از نوشتنش پشیمون شدم چون با خودم گفتم ممکنه این حرف غلط باشه و نمیشه به خاطر یه تصور ذهنی درباره چیزی حکم صادر کرد.

تا این که چند روز پیش داشتم ترجمه ی قرآن می‌خوندم و به آیه جالبی برخوردم.

آیه ی ۲۳۶ سوره بقره.

(طلاق دادن زنانی که با آنان تماس جنسی نداشته اید یا برایشان مهریه ای مشخص نکرده اید،اشکالی ندارد؛ولی زنان بی مهریه را قبل از طلاق دادن،باهدیه ی مناسبی راضی کنید؛توانگر به اندازه ی توان خودش و تنگ دست هم به اندازه ی توان خودش.این کار وظیفه ای است بر عهده ی درست کاران.)

آیه ی ۲۴۱ همین سوره بقره هم باز این راهنمایی رو تکرار می‌کنه.

(به همه ی زنان طلاق داده شده هدیه ی مناسبی بدهید که این کار سزاوار مردان خودمراقب است.)

برای این که از این آیه اشتباه تفسیر نکنم رفتم تفسیر نور استاد قرائتی رو نگاه کردم.

داخلش درباره این آیه ها گفته بود که حتی طلاق هم باید در فضایی خیرخواهانه باشه و هدیه دادن باعث میشه که تلخی طلاق برای زن کمتر بشه.

با خودم گفتم که ایول.

این که صدای درون خودمم بود.

برای همین تصمیم گرفتم دربارش بنویسم.

دقت کردین اون دختر پسرایی که مرتب عشق سابقشون رو نفرین میکنن کمتر با قضیه جدایی کنار میان و ممکنه روز به روز هم بیشتر افسرده بشن؟

شاید دلیلش اینه که باز هم اون انرژی منفی رو داخل زندگیشون نگه داشتن و فرصت های خوب رو نمی تونن ببینن.

(در پرانتز بگم که اگه به تازگی شکست عشقی خورده باشی با خوندن این متن حتما میگی نه من فقط یه بار عاشق شدم و هیچ فرصت خوب دیگه ای نیست.ولی اینو بدون که زمان خیلی بی رحم تر از اون چیزیه که فکر میکنی)

بگذریم.نمیدونم چرا دختر پسرا در ایران وقتی از هم جدا میشن مرتب پشت سر هم بد میگن و همدیگه رو نفرین میکنن.

یا تقصیر هارو گردن خودشون میندازن و مدام خودشون رو سرزنش میکنن یا این که از طرف مقابل یک هیولا میسازن!

دیگه اصلا به این فکر نمیکنن که شاید دو نفرتون انسان های خوبی بودین ولی شخصیتتون به همدیگه نمی‌خورد!

این جدایی نشونه بد بودن هیچ کدومتون نیست.

در یوتیوب یک فیلمی دیدم که پسری گفته بود چند سال عاشق دختری بودم ولی اون مهاجرت رو به من ترجیح داد و رابطه کات شد.

مجری ازش پرسید خب تو چرا مهاجرت نکردی؟

پسره گفت برای من خانوادم خیلی مهم تر بود و نمی‌تونستم ازشون بگذرم.

بعد مجری دوباره پرسید اون دختر که تورو نصف راه ول کرد تونستی ببخشی؟

پسره جواب داد من همون اول که سوار هواپیما شد بخشیدمش و دیگه پشت سرش هیچ حرف بدی نزدم چون اون دختر یه زمانی انتخاب من بود و داشتن نگرش منفی نسبت به اون یعنی به خودم و انتخابم و فهم و شعورم بی احترامی میکنم!

واقعا دمش گرم که چه دید جالبی درباره زندگی داشت.

اصلا نمیشه در این باره چیز بیشتری نوشت.

چقدر قلبشون بزرگه آدم هایی که در برابر تلخی های هولناک زندگی این طوری فکر میکنن.

به نظرم فقط همچین آدم هایی هستن که میتونن بر سختی های زندگی غلبه کنن.

نظر تو چیه؟

شکست عشقیفیلممشاورهمعنویقرآن
۲۰
۹
سفیرپاکی
سفیرپاکی
شکر که خدا هست?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید