دکتر میگه باید دارو بخوری. بیمار : چشم
دکتر میگه باید عمل بشی. بیمار : چشم
دکتر میگه باید بستری شی. بیمار : چشم
دکتر میگه باید تلخ ترین دارو رو بخوری. بیمار : چشم
دکتر میگه باید هزینه عملتو بدی. بیمار : چشم
دکتر میگه پات باید قطع بشه. بیمار : چشم
دکتر میگه باید بمیری. بیمار : چشم ?
و.......
اگه روزی بیمار تو کار دکتر دخالت کنه، دکتر بهش میگه : تو دکتری یا من ؟ تو صلاح کارتو میدونی یا من ؟
حالا دیالوگای خدا با بنده اش ?
خدا میگه نماز بخون. بنده : حال ندارم
خدا میگه روزه بگیر. بنده : نمیتونم
خدا میگه گناه نکن. بنده : تحت فشارم
خدا میگه از شیطان پیروی نکن . بنده : چرا ؟
خدا میگه اون دشمنته . بنده : نه فکر نمیکنم
خدا میگه خودتو بپوشون از نامحرم . بنده : خب اون نگاه نکنه.
خدا میگه غیبت نکن. بنده : جلو روشم میگم.
خدا میگه مسخره نکن. بنده : حقیقته. شرمنده من رکم
و....
و در برابر دکتر هیچکس قد علم نمیکنه؛ اما دربرابر خدا به راحتی قد علم میکنه و انگار خدا دشمنشه...
و به راحتی تو کار خدا دخالت میکنه و فکر میکنه خودش صلاح کار خودشو بهتر میدونه.
و چی بهتر ازاین میتونه باشه برا من؟ :)
@Sheitan_Graphy :منبع در پیام رسان ایتا