آنطرف دیوار ایستادن چه حسی دارد؟ دیواری که بین خودت و عالم و آدمی کشیده ای که نقطه خطر محسوب میشوند!
تو این سمت بین دایره امنت ایستادی و آن طرف دیوار همه چیز منتظر یک لحظه اراده توست.
همه کارهایی که دین، باور یا خودت رویشان برچسب افراط یا تفریط زدی از پشت دیوار فریاد میکشند که بیا.
از استایل، نوع معاشرت و علاقهمندی ها بگیر تا هر حرکت کوچک و بزرگی که به خود جرات انجامش را ندادی. شاید جرأت کلمه دقیقی نباشد. درستش آنست که هر چیز شبهه داری را انداخته ای پشت همان دیواری که اسمش احتیاط است.
اینطور گذر عمر کردن خوب است یا بد؟
حضرت عباسی اش نمیدانم درست است یا غلط.
اما همیشه آدم را در دایره امنی از چیزهای همیشه خوب قرار میدهد.
اینکه هیچ وقت روی خط قرمز ها پا نگذاشته باشی و حتی نزدیکش هم نشوی...
خوب است یا بد؟
فرشته سمت راست روی شانه ام میزند و این صحبت آقای جوادی آملی را میکند توی چشمم.
فرشته سمت چپ چشم غره میرود و زمزمه میکند: تو چی میدونی بچه مثبت ؟ شاید خیلی از جسارت ها قابل دفاع باشه و حتی لازم. از دایره های امن باید بیرون اومد مومن.