ویرگول
ورودثبت نام
حمید مهدی‌پور
حمید مهدی‌پور
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

تفاوت بین Semantics و Pragmatics و ارتباط آنها با نظریه دروین

تفاوت بین Semantics و Pragmatics و ارتباط آنها با نظریه دروین

  • معناشناسی به معنی اشاره دارد در حالی که عمل‌شناسی(عمل‌گرایی) به معنای عمیق استباط شده اشاره دارد به عنوان مثال اگر بخواهیم یک سوال ساده از شما بپرسیم آیا یک فنجان قهوه می‌خواهید؟ معنای معنایی آن سوال صرفا این است که از شخص مذکور بپرسم آیا نوشیدنی گرم می‌خواهد یا خیر؟ در semantics مفهوم مدنظر است اما در pragmaticsمنظور مدنظر است.
  • تفاوت اصلی بین معناشناسی و عمل‌شناسی(عمل‌گرایی) این است که معناشناسی معنای کلمات و معنی آنها را در جملات مطالعه می‌کند در حالی که عمل‌شناسی همان کلمات و معانی را اما با تاکید بر زمینه آنها مطالعه می‌کند.هر دو معناشناسی و عمل‌شناسی دو شاخه اصلی مطالعه در زبان‌شناسی هستند.آنها هر دو معنا و اهمیت کلمات را در یک زبان مطالعه می‌کنند اما تفاوت مشخصی بین معناشناسی و عمل‌شناسی وجود دارد.
  • در معناشناسی به دنبال مجموعه‌های بزرگتر و وسیعتری تحت عنوان گفتمان می‌رویم اما معنی را به صورت واژه‌ای و واژه‌ها را به صورت منقطع و خارج از جمله بررسی می‌کنند.
  • نظریه معنابخشی اطلاعات: یکی از پراستنادترین نظریه‌های است که در حوزه اطلاعات و ارتباطات مورد استفاده واقع شده است. معنابخشی به معنی لغوی آن به معنادار بودن یا نبودن چیزی، فرایندی، یا پدیده‌ای اطلاق می‌شود. آنچه در این نظریه معیار سنجش اطلاعات قرار می‌گیرد، میزان معنایی است که توسط عامل انسانی دریافت می‌شود.
  • دروین (1999) معنابخشی را مناسب‌ترین راهبردهای معنابخشی می‌داند که به کاربر کمک می‌کند تا دنیا اطراف خود را بهتر درک کرده و معنی بخشد. معنابخشی مستلزم درک این نکته است که بفهمیم افراد چگونه اطلاعات را از درون پیام بیرون کشیده و تفسیر می‌کنند. معنابخشی فرایندی است که افراد به کمک آن به تجربیات زیسته خود معنی می‌بخشند.
  • نخستین بار گروه پارک در دهه 1970 در مطالعات خود در زمینه تعامل انسان و کامپیوتر این مفهوم را معرفی کرد. سپس برندا دروین در حوزه علم اطلاعات و ارتباطات آن را به کار برد و مدتی بعد نیز ویک در مطالعات سازمانی خود از آن بهره گرفت.
  • نظریه معنابخشی دروین زیربنای نظریه معنابخشی سازمانی ویک است. معنابخشی دروین بیشتر بر فرد تکیه می‌کند و آن را امری درونی برای فرد تلقی می‌کند، درحالی که این موضوع در سال‌های اخیر و گسترش مطالعات، بیشتر بر فرایند معنابخشی، فارغ از فردی یا گروهی بودن آن تاکید شده است. استعاره مثلثی دروین با نظریه میلر منطبق است؛ زیرا فرد در ظرف زمان و فضا دچار شکاف اطلاعاتی شده است. به نوعی میلر در این نظریه معنابخشی، دو گروه از کاربران را (ناظران و کم اثرکنندگان) تشریح می‌کند. نظریه‌های معنابخشی روند حرکتی را از فردگرایی به جمع‌گرایی داشته‌اند و در این میان پژوهشگران دیگری نیز موقعیت‌های مختلف کاربران را که بر معنابخشی تاثیرگذارند، بررسی کرده و در آن حوزه‌ها نیز نظریه‌پردازی نموده‌اند.
semanticspragmaticsنظریه دروین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید