شبیه به هیچکس
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

برف روی کاج‌ها

اولین بار که این فیلم را دیدم زمانی بود که در سینماها اکران شده بود. اگر اشتباه نکنم سینما عصرجدید. با عمه و خواهرم رفتیم فیلم را دیدیم. یادم هست زده بود مثبت سیزده سال. هنوز سیزده سالم نشده بود. از عمه پرسیدم اشکال ندارد که من این فیلم را ببینم؟ گفت نه. آن زمان خیلی از فیلم چیزی متوجه نشدم ولی خاطره آن روز دقیق در ذهنم هست. احتمالا بلیط سانس آخر را گرفته بودیم. وقتی از سینما بیرون آمدیم هوا تاریک بود. پاییز یا زمستان بود چون خیس بودن زمین به خوبی یادم هست. از سینما که بیرون آمدیم، پیچیدیم داخل خیابان قدس. از قدس می‌آمدیم بالا به سمت بلوار کشاورز. می‌خندیدیم. یادم نیست به چی. احتمالا به شوخی بین عمه و شیما که آن‌ها از شدت بامزگی است نفسشان بند می‌آمد و پاهایشان سست می‌شد و من به دلیل کم بودن سنم چیزی از آن شوخی نمی‌فهمیدم و فقط از چهره سرخ‌شده عمه که یک دست را به زانو زده و دست دیگرش به درخت چنار خیابان قدس تکیه داده خنده‌ام گرفته. یادم هست دور درخت‌ها می‌چرخیدم. تصویر مبهمی از آواز خواندن هم در ذهنم دارم که نمی‌دانم واقعیست یا نه. یک سری لحظات از بچگی تا به اکنون در ذهنم هست که به غایت، با ساده‌ترین چیزها احساس خوبشختی کرده‌ام و درست در همان لحظات می‌دانستم حس و حال این لحظه تا ابد در خاطرم باقی خواهد ماند. خاطره آن سینما رفتن و پیاده‌روی دیرهنگاممان در خیابان قدس با صدای برگ‌ها و صدای ماشین‌هایی که از خیابان‌های خیس عبور می‌کردند از آن دست خاطرات است.

بعدها که بزرگتر شدم دوباره این فیلم را دیدم. نمی‌دانم دقیقا چندسال بعد. احتمالا هفتم یا هشتم بود. دی‌وی‌دی‌اش را خواهرم خریده بود. احتمالا از آن مغازه کنار سینما فرهنگ در خیابان شریعتی که جز یک‌ بار به آن‌جا نرفتم تا سال‌ها بعد که دوباره گذرم به سینما فرهنگ افتادم و فهمیدم مفازه سی‌دی فروشی به آن بزرگی هم زیر چرخ‌های فیلیمو و نماوا کم آورد و مثل هزاران چیز دیگر گم شد. وقتی دوباره این فیلم را دیدم، شد یکی از فیلم‌های مورد علاقه‌ام. دلایل مختلفی هم برایش داشتم. از موسیقی و طراحی صحنه بگیر یا زیبایی لوکیشن فیلم و بازی‌ها.

موسیقی‌اش را کارن همایونفر ساخته بود. سال‌ها بعد در ذهنم تداعی شد که موسیقی پس‌زمینه‌ای که در کنار ذکر مصیبت مردم در برنامه ماه عسل پخش می‌شد، موسیقی متن همین فیلم است. شاید هم برعکس. خانه رویا، شخصیت اصلی فیلم خیلی زیبا بود. طبقه پایین یک خانه ویلایی. بچه‌تر که بودم و هنوز با شهرک غرب آشنایی نداشتم، فکر می‌کردم لوکیشن فیلم شمیران است. الان هم دقیق نمی‌دانم آن خانه کجاست ولی گمانم محله ایران‌زمین در شهرک غرب است. اثاث خانه همان بود که باید. ساده و مرتب.


در تلاش برای نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید