علیرضا سیف
علیرضا سیف
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

گربه زخم و زیلی

خدا در اتاقش را بسته و یک گربه زخم و زیلی را بغل کرده و نوازش می کند

صدا میزند:کسی پشت در است

جبرئیل پاسخ میدهد:جانم درخدمتم

خدا:به اسرافیل بگو یه شجریان بذاره

جبرئیل: آیا آهنگ خاصی مدنظرتونه؟


خدا:ماه رمضون نزدیکه بگو ربنا بذاره هم فضا معنوی شه هم یه حالی کنیم

جبرئیل: چشم الساعه

خدا:راستی جبرئیل بگو اسرافیل یه باندم بذاره جهنم

این ربنای شجریان هر دلی رو میلرزونه


جبرئیل:اونم به چشم


بانگ ربنا عرش را پر می کند و خدا آرام زمزمه می کند:

عجب آدمی خلق کردم باریکلا چه صدایی

منو صدا می‌کنه تو پوست خودم نمی‌گنجم

وقتشه بیارمش پیش خودم لایو بخونه


یکدفعه چشمش به گربه می افتد و او را محکم بغل میکند و های های گریه میکند

جبرئیل با یک دستمال کاغذی و در حال هم زدن آب‌قند نفس نفس زنان وارد می شود و می گوید:پرودگارا یه گربه زخم و زیلی گریه نداره بدین به مسیح یه فوت کنه گربه خوب خوب شه

خدا:این گربه رو جای هشتاد و پنج میلیون آدم بغل کردم زخم هاشون اینقدر زیاده که مسیح صبح تا شبم فوت کنه هیچ جاشون خوب نمیشه

عزراییل از راه رسیده و می گوید:کدوم هشتاد و پنج میلیون؟ چون باعث گریه شما شدند اسم بدید جنازه تحویل بگیرید


خدا:بی خیال اینا خودشون تو سری خور عالمند

از چپ و راست واسشون میباره خود تو هم کلا دوروبر اونا میپلکی

عزراییل به فکر فرو می رود و خدا شروع به شمردن می کند: ۱_تورم (چشمهای خدا پر میشود آسمان ایران ابری....)

۲_بیکاری(قطره اشکی از چشم خدا سرازیر شده آسمان ایران نم نم می بارد)

۳_کرونا(خدا جبرئیل ، عزراییل و گربه را با هم بغل کرده

و هق هق می زند در آسمان ایران باران شدید می شود)

یکدفعه خدا دستمال را از جبرئیل گرفته و فین می کند در آسمان ایران تگرگ می‌بارد

خدا آرام شده آسمان ایران آرام است

خدا میگوید:دیگه نباید محمدرضا رو هم از این گربه بگیرم وگرنه میمیره

نوزدهم فروردین هزار و سیصد و نود و نه

آسمان ایران آفتابی و رنگین کمان ظاهر می‌شود.

۱۳۹۹/۰۱/۱۹

و امروز هجده مهر خدا دوری شجریان را تاب نیاورد و آسمان ایران ابری شد.

#علیرضا_سیف

#شجریان

شجریانآسمان ابریایران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید