ویرگول
ورودثبت نام
صبا حسین پور
صبا حسین پور
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

داستان کشاورز زاده ای عصبانی!(قسمت هفتم)

تو فصل بهار و تابستون که آب و خاک و هوا آماده است و بستر رشد هر نوع روینده ایه ماه عذاب ماست!!!!!!

چرا؟ چون این علف هرزه که از سر و کول زمینمون بالا میره!!!

من میگم علف هرز و شما تو ذهنتون یه سری گیاه کوچولوی گوگولی میاد که یه سری آدم عقده ای نمیتونن رشد کردنشون کنار زمیناشونو ببینن و با علف زن میوفتن به جونشون. اما واقعیت یه چیز دیگست!

علف هرزی که تو فصل گرما تو جای حاصل خیزی مثل شمال هرس نشه، ینی هیولا! ینی پیچکای تیغ داری که موقع راه رفتن تو باغ تو تموم جونت فرو میرن! ینی علفایی که میچسبن به لباستو و هر کاری میکنی ازت جدا نمیشن! ینی گیاهایی که ولشون کنی انقدر بلند میشن که از قدت میزنن بالا و هیچ قیچی هرسی جلودارشون نیست! شاید باورتون نشه ولی بعضی ازین علفا انقدر قوی و پر ریشن که باید با اره موتوری از تن درخت جداشون کنی!

ینی انقدر پیگیر و انقدر کوتاه نیان!

فقط کافیه یک ماه به امون خدا رهاشون کنید تا باغ رو به جنگلی غیر قابل رفت و آمد تبدیل کنن!

آره اینطوریاس خلاصه!


قیچی هرسعلف هرز نگو بلا بگواره موتوریعلفزنچرندیات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید