تو روزای زندگیه یه کشاورز روزایی هست که پر از نور و امیده...
مثل روزایی که بذر روی زمین میپاشه به امید محصول پر برکت دادن...
مثل روزایی که بیلچه به دست تو باغ میچرخه تا گل و گیاهاشو از شر علف هرز خلاص کنه و خاک بنشونه پای گیاهایی نوپاش:)
مثل روزایی که مسیر آب سد رو باز میکنن و اون خیالش راحت میشه که زمینش قراره سیراب بشه فقط کافیه ساعت سهم آبشو و بدونه و به موقع پمپ آب رو روشن کنه...
مثل روزای برداشت محصول:) محصولی که اونطور که دوست داشتی و دلت میخواسته رشد کرده و میدونی که تلاشات برای حفظ و نگهداریشون نتیجه داده...
مثل روزایی که محصولی رو که ماه ها به پاش انرژی و وقتتو گذاشتی با یه قیمت خوب میفروشی و میدونی که تا وقت کاشت دوباره قرار نیست کم بیاری...
آره خب زندگی کشاورزی همشم سختی و غر و عصبانیت نیست، یه روزاییم خیلی روشن و پر از دل خوشیه:)