ویرگول
ورودثبت نام
ملکا
ملکا:)
ملکا
ملکا
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

آیا تجربه دیگران واقعا مفیده؟

دارم کلاس آیلتس میرم و خب عاشقش شدم.‌

اینکه مجبور شم هر روز یکسری متن زبان بخونم.‌اینکه تلاش کنم با دقت گوش بدم.‌اینکه تو تسک رایتینگ باید یاد بگیرم چه طور بتونم از ایده ام دفاع کنم، همگی چیزهایی هستن که باعث میشه این آزمون رو چیزی فراتر از فقط یک مانع ببینم.

امروز درباره مزایا و معایب افزایش طول عمر صحبت می‌شد.‌ و یادمه یکی از مزایایی که در متن نوشته شده بود استفاده از نظر افراد کهن سال بود. اینکه تجربه اونها میتونه در تصمیم گیری ما تاثیرگذار باشه.

شخصا فکر نمی کنم تجربه دیگران بتونه کمک خیلی قابل توجهی در تصمیم گیری ما بکنه. تنها در شرایطی میتونه کمک کننده باشه که افراد بگن چه کسی هستن،چه شخصیتی دارن،چه هدفی دارن....

در غیر این صورت یک جمله خشک و خالی که این کار رو بکن یا اون کار رو نکن. تو جونی و نمی فهمی به هیچ وجه کمک کننده نیست.‌و متاسفانه از بخت بدم، اکثر افراد کهن سالی که دیدم نگاه بالا به پایینشون به قدری هست که به خودشون حتی زحمت نمیدن بیشتر درباره شخصیتشون و هدفشون در زمانی که اون تصمیم‌ "درست" رو گرفتن توضیحی بدن.

یک جمله زیبا بود از یک دانشمند که "از مراسم ختمی به مراسم ختم دیگه علم به شدت رشد می کنه.‌" این خاصیت عمر هست که باعث میشه بیشتر به خودت و نظراتت اعتماد کنی و رفته رفته گوشت رو بیشتر و بیشتر روی عقاید جدید ببندی. و فکر می کنم من هم از این قائده مستثنی نیستم.

واقعیتش اینه که تو زندگی خودم نظر افراد در ۹۰ درصد مواقع نه تنها مفید نبوده،بلکه غلط هم بوده. خودم رو اول باید بشناسم.‌بعد بهتر بفهمم هدفم چیه.‌بیشتر بتونم‌خودم رو پیش بینی کنم و در نهایت تصمیم گیری کنم.‌

یک مثال میزنم. تو دانشگاه موقع انتخاب واحد همیشههه دو راهی انتخاب استاد سختگیری که بد نمره میده با استاد آسون گیری که خوب درس نمیده وجود داره.

حالا همش بستگی به شخصیتتون داره.

اگه آدمی هستی که اضطرابی هستید.‌خودتون علاقه دارید و درس می خونید. یادگیری با ویدیو رو بیشتر ترجیح میدید. و اگه فشار روتون زیاد بشه عملکردتون به شدت افت می کنه انتخاب استاد آسون گیری که خوب نمره میده به شدت عاقلانه تر از استاد سختگیر با تکالیف زیاد هست که بد نمره میده.‌هر چند که ممکنه مسخره بشید که شما علم براتون مهم نیست.‌

ولی اگر شخصیتی دارید که باااید زور بالا سرتون باشه تا درس بخونید. سر کلاس خیلی خوب می فهمید هدفتون کانکشن زدنه. اصلا از اون المپیادی هایی هستید که قبلا اینها رو خوندید یا سر کلاس سریع می فهمید خب پاسخ میتونه واضح باشه. همه چی بستگی به هدف و شخصیتتون داره.

اما مشکل هنوز شروع نشده.‌

مشکل بزرگسالانی هستند که عقایدشون رو بهت تحمیل می کنن چون میخوان آسیب نبینی.‌اونجاست که میخوام فریاد بزنم سرشون که: باور کنید خیلی از شماها فکر می کنید تجربه کردید و تصمیم "درست" داشتید. شما فقط حرف بزرگتر هاتون رو تکرار کردید همین.‌شما هم اونقدر تجربه ای ندارید.‌ شما رو هم خیلی ترسوندن و هیچ تجربه خیلی خاصی نداشتید. ما شخصیت هامون متفاوته.‌و تا جایی بذارید که من اشتباه کنم. این بهتر از اینه که تو قفس زندانیم کردید.

یه مشکلی هست که کسی نمی بینه خیلی اوقات مسئله شخصیت هست. شخصیت مستقل داشتن واسه یه زندگی شاد لازمه. ولی اونا فقط نگران اسم و قضاوت دیگرانن.‌نه رشد و شخصیت سالم بچشون.

در نهایت یک چیزی رو خیلی خوب یاد گرفتم. اونی که میخواد بره بالا سکو کلاس و ببینه دیگران براش دست میزنن،خیلی عقب تر از اون بچه ساکت ته کلاسه که سرش رو کار خودشه و داره به علایق خودش میرسه.

البته که این جمله از موقعیت به موقعیت دیگه فرق می کنه.‌ولی فکر می کنم جمله ای که بتونم‌به راحتی بگمش و ازش دفاع کنم اینه که:

تجربه دیگران زمانی به دردمون میخوره که اون تجربه رو شخصی سازی کنیم.‌ برای اینکه شخصی سازی کنیم لازم دارم خودمون رو بشناسیم و اول راه جونی باید در نظر گرفتن یکسری احتیاط ها باید تجربه کنیم.‌

آیا اشتباه خواهیم کرد؟

صد در صد.

گریه خواهیم کرد ؟

بله دقیقا.‌

ولی آسیب دیدن خیلی اوقات اجتناب نا پذیره.

در آخر میخوام با شعر" Daddy I love him" تیلور داستان رو به پایان برسونم. اولین بار حتی رغبت نداشتم‌ رو آهنگ کلیک کنم. ولی که بعد از ماه ها گوشش دادم.دیدم این اهنگ اونقدر هم درباره یه عشق دبیرستانی که همه نهی می کننش نیست. درباره اینه که زندگی منه و به خودم مربوطه. ای کاش فقط من هم مثل تیلور اونقدر قدرت و پول داشتم که بتونم فریادش بزنم.‌

I'll tell you something right now

I'd rather burn my whole life down

Than listen to one more second of all this bitching and moaning

I'll tell you something about my good name

It's mine alone to disgrace

I don't cater to all these vipers dressed in empath's clothing

همین الان، می خوام یه چیزی رو بهتون بگم

ترجیح می دم تموم زندگیمو، کاملا بسوزونم.

تا اینکه یه ثانیه بیشتر به این

ناله ها و‌ شکوه ها گوش بدم.

می خوام در مورد اعتبارم، یه چیزی بهتون بگم.

روسیاهی ش صرفا برای خودمه

من به همه ی این مارهای افعی که

لباس همدلی پوشیدن، رسیدگی نمی کنم.

8)God save the most judgmental creeps

Who say they want what's best for me

Sanctimoniously performing soliloquies I'll never see

Thinking it can change the beat

Of my heart when he touches me

And counteract the chemistry

And undo the destiny

You ain't gotta pray for me

Me and my wild boy

And all this wild joy

خدا خودش آدم های نفرت انگیز به شدت قضاوتگر رو نجات بده، کسایی که میگن بهترین رو برای من می خوان.

تک خوانی هایی که با ریاکاری

اجرا می کنن، رو هرگز نخواهم دید.

فکر می کنن که حرفاشون می تونه،

ضربان قلبمو ، وقتی که لمسم می کنه تغییر بده و اشتیاق عمیق بین مونو خنثی کنه و تقدیر رو باطل کنه.

لازم نکرده شما برای من دعا کنید.

برای من و دوست پسر سرکشم

و همه ی این لذت های بی پروا و شدید.

منبع:

https://t.me/TSwiftdaily

یا یا اوک

تجربهطول عمر
۳
۲
ملکا
ملکا
:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید