ویرگول
ورودثبت نام
مریم احمدی
مریم احمدی
مریم احمدی
مریم احمدی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

#دنده عقب بااتو ابزار

بابا افتاب نزده از خانه بیرون رفته وهنوز نیامده .مادر توی رختخواب ناله میکند.میروم پشت پنجره مه گرفته بیرون باد بازیش گرفته وسرشاخه درختان را پیچ وتاب میدهد.مثل همیشه شروع میکنم به شمردن .یک .دو ..هزارو....باناله مادر سرمیچرخانم صدای بوق ماشین کوچه را پر کرده انگار کاروان عروسی راه افتاده باشد.می دوم توی حیاط .کسی محکم به در میکوبد .در را باز میکند بابا پر لبخند کنار دست راننده نشسته .علامت میدهد در را بازکنم ‌.کلون دررا میکشم وپیکان قرمز میسرد توی حیاط بابا از شادی روی پا بند نیست ..جعبه شرینی دستش است وازمایش مامان را نشانم میدهد

۱
۰
مریم احمدی
مریم احمدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید