سحر درگاهی
سحر درگاهی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

حرف دلم

مفهوم هیچ در فلسفه غرب با فلسفه شرق خیلی تفاوت داره
هیچ در غرب یعنی نیستی

و هیچ در شرق یعنی تمنای کشف حقیقت

من با تعریف غربیش موافقم
خودم رو گول نمیزنم در هیچ دنبال هیچ نیستم

مردهای زندگی من توزرد و بی تکلف بودن
چون من در حد یک همسر براشون از دست رفتنی نبودم
در پناه من بی خیال و بی زحمت پدر بهترین بچه های دنیا شدن و این از سرشون زیاد بود


عادت دارم به اینکه بسازم و بی لیاقتیها حاصل ده سال پونزده سال زحمتهام رو از دستم در بیاره
من اگر یک مرد قوی پشتم بود
هیچوقت پسرم بی خبر جرات نمی‌کرد شهر رو ترک کنه
از تو دلخور نیستم اگر غیر از این بود تعجب میکردم

تمام تلاشم رو کردم صاحب بهترین خونه شدم من به دستش آوردم جبر جغرافیا و انتخاب آدم اشتباهی از چنگم دراورد
تمام تلاشم رو کردم دخترم اولین کسی باشه درکل طایفه بره تیزهوشان و اشتباهی ترین دختر رو برای دوستی خودش انتخاب کنه و ده سال برگرده عقب

اشتباه بزرگ من اینه که به فردیت اطرافیانم خیلی ارزش قائلم و خودم رو اینقدر دست کم میگیرم که دیده نمیشم
اینقدر ی که حق ندارم از بچه هام بخوام به خودتون آسیب نزنید

فلسفه غرب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید