تو یک دختر ۲۴ هستی که تازه به کره مهاجرت کردی توی یه خونه ی کوچک آپارتمانی زندگی می کنی و زندگی مجردی داری شب اول که از فرود گاه میای مستقیم به خانه میری بعد از یک هفته دوست صمیمیت باهات تماس میگیره و میگه پدر و مادرش از خانه بیرونش کردن پس قراره بیاد خونه ی تو بعد از چند هفته و یک نیمه شب ساعت ۲ در خانه را می زنن خوب همون طور که حدس می زدی دوست صمیمیت بود خانه ی تو که فقط یک اتاق داشت باید یکی روی زمین بخوابه و یکی روی تخت باهم دعوا میکنید تهش اون برنده میشه و روی تخت می خوابه صبح آن روز صبحانه حاضر میکنی و می خوری ولی جمع نمیکنی چون لیا هنوز بیدار نشده سریع میری تا لباس بپوشی یه بلیز سفید با یه شلوار مشکی میکنی کت کارت را می پوشی و کراوات می زنی می هات را جمع میکنی و دفتر کارت را بر می داری و حرکت می کنی توی راه می خوری به یه فرد و دوتاشون می خورین زمین شروع میکنی به غر زدن که می فهمی جیمین عضو بی تی اس است لحظه ای ساکت می مونی و دوباره برای اینکه کم نیاری شروع به غر زدن می کنی ازت عذر خواهی می کنه و دستت میگیره تا بلندت کنه کمکت وسایل را جمع میکنه اوه لعنتی عینکت شکسته به محل کارت میری ساعت ۵ عصر به خانه برمی گردی لباست را عوض کردی و خوابیدی تا ساعت ۶ ساعت ۶ بیدار شدی به لیا گفتی لباس بپوشه تا باهم به رستوران برین
وقتی سر میز نشستین جیمین میاد سر میز شما و شمارت را میگیره ساعت دوی شب بهت پیام میده که فردا باشگاه دی پلاس ببینتت اونجا میرسن و ورزش میکنین اوه عینکت را درست کرده ازش تشکر می کنی و به خانه بر می گردی هفته ها میگذره بهت پیام میده که بری رود سامدو اونجا بهت درخواست ازدواج میده بهش میگی ۳ ماه بهت زمان میدم تا عشقت را بهم سابت کنی اون هم قبول میکنه روز بعد به باشگاه میری تا ورزش کنی چه تصادفی اون هم اونجا بود یه پسر اونجا داشت ورزش میکنه چشمات را میبندی و بهش فکر می کنی روز بعد وقتی لیا بیرون بود پنجره را می شکنه می برتت در اتاق و در را قفل میکنه و بهت میگه من ترو را یه روزه به دست نیاورم که به خام با یک دقیقه به اون بدمت تو هم جواب میدی این جوری نمی تونی خودت را سابت کنی اگه من می خوای پس بدستم بیار تو هم در را باز می کنی و میری ازت معذرت خواهی میکنه و تو هم قبول میکنی پنجره را هم درست میکنه و میره روز بعد یک گل دم در خانه میرسه روش اسم جیمین را نوشته بود اوف بازم اون بود شب قبل خواب جیمین را می بینی که میگه نجاتم بده انگار تو هم عاشقش شده بودی