به نام خالق هنر
سالهاست که آرزوی پرواز دارم ،
پرواز به عمق تو
میان باز و گنجشکان رقصیدن،
تنم را به خورشید تکیه دهم .
سالهاست رویای پرواز در سرم میچرخد ،
دلم میخواهد با ابرها لباسی سفید بدوزم و بپوشم ،
توری بر موهایم بندازم
پرواز کنم به سمت ماه .
برایش آنقدر برقصم و بخوانم
که عاشقم شود ،
که صدایم کند : دلبر.
سالهاست عاشق ماه شده ام،
عاشق سکوت پر از آوایش شده ام ،
عاشق نگاه روشنش ،
درخشش ، هلالش وکاملش .
ماه مرد رویاهای من است ،
من میخواهم با ماه ازدواج کنم .
دلم میخواهد خانه مان در میان ستاره ها باشد .
با ستاره ها، کیوان ، ناهید و بهرام
براش گردنبندی بدوزم .
برایش از ترس ها بگویم و
با دست تابانش موهایم را نوازش کند و بگوید:
آرام باش ستاره من .
من میخواهم ستاره شوم .
میخواهم ستاره تو شوم ،
ماه من.
میخواهم کنارت بشینم و هر دو با هم به زمین نگاه کنیم .
نه زمین دیگر زیبا نیست .
من میخواهم روی ماه دراز بکشم
و از هوای او نفس بکشم .
من دیگر حتی از اکسیژن هم بدم می آید .
میخواهم در هوای تو نفس بکشم
ماه شبهای تاریک من.
Zhina...