ویرگول
ورودثبت نام
حسینی
حسینی
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

مومو، فانتزی‌ای خواندنی


بالاخره من هم مومو را خواندم. شگفت‌انگیز بود و خواندنی. شاید سوژه‌اش پیش‌پاافتاده‌ترین اتفاقی است که این روزها برای بشر رخ داده: زندگی نکردن یا همان باختن لحظه‌ها در قمار مدرنیته. زمان بُعد لاینفک زندگی بشر. بُعدی که ظاهرا بین اهالی هر عصر مشترک است، اما از طرفی برای هر شخص، هر ثانیه‌اش به‌طور ویژه در قلب آن شخص متولد می‌شود. نویسنده در مومو با قلمی فانتزی این بُعد حیاتی را به بازی گرفته و الحق زیبا ساخته و پرداخته‌اش کرده.

مومو یکدفعه از ناکجاآباد میان زندگی مردم شهری کوچک پیدا می‌شود، با آن‌ها انس می‌گیرد و درنهایت ناجی‌شان می‌شود. مومو خاص است بی‌آنکه مثلا خیلی قوی باشد، یا سخنور خوبی باشد، مومو خارق‌العاده است بی‌آنکه قدرت جادویی داشته باشد. مومو دختربچه‌ای است که با تمام سرمایه‌اش از مهمانانش پذیرایی می‌کند: زمانی برای کنار آنان نشستن و گوشی برای شنیدن. مومو شنونده خوبی است آنقدر که حتی سکوت هم آوایش را در گوش او زمزمه می‌کند. او در کنار مردم ساده و مهربان ان شهر کوچک خوشبخت و شاد است، اما این شادی دوامی ندارد. عالیجنابان خاکستری بی سروصدا بین مردم می‌لولند و لحظه‌هایشان را به تاراج می‌برند. مردم مغبون شهر ساده‌لوحانه می‌اندیشند که در بهترین تجارت دنیا دارند دقایقشان را ذخیره می‌کنند، غافل از آنکه زمانی که خرجِ زندگی کردن نشود، زمانی مرده است و زمانی که بمیرد مفهوم و ماهیتش را از دست می‌دهد.

داستان از زاویه دانای کل روایت می‌شود؛ دانای کلی که بااینکه محدود به مومو است، گاه برای دادن اطلاعات بیشتر به مخاطب مجبور می‌شود عقب‌گردی به گذشته داشته باشد و یا در عرض داستان بین شخصیت‌ها گردش کند. ترجمه، ساده، روان و قابل‌فهم است. داستان با توضیحاتی درباره سالن‌های آمفی تئاتر شروع می‌شود، هرچند گشایش داستان برایم دلچسب نبود، اما هرچه فکر کردم نتوانستم گشایش بهتری برای آن بیابم. روند داستان در ابتدا اندکی کُند است، اما به مرور سرعت بیشتری می‌گیرد و درنهایت بخش پایانی خیلی سریع اتفاق می‌افتد. داستان تعلیق خوبی دارد و فرازوفرودها جذاب و گیراست. توصیف‌ها دل‌نشین‌اند و ذهن مخاطب را حسابی به بازی می‌گیرند؛ به نظرم قسمتی که رویش گل‌های منحصربه‌فرد زمان را توصیف کرده بسیار زیبا و حقیقی می‌‌نماید.

امیدوارم هرگز هیچ عالیجناب خاکستری‌ای لحظه‌هایتان را ندزدد و ثانیه‌هایتان را مسموم نکند.

#کتاب_خواندم

#مومو

#میشائیل_انده

#کتایون-سلطانی

مومورمان نوجوانفانتزی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید