به تماشا و تامل
به تماشا و تامل
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

روایت بلندترین آلچیق پارک که پسرکم به آن می‌گوید خانه بادبادکی

از هر جای پارک جنگلی جهان‌نما که به سمت کوه نگاه کنی آلاچیق را می‌بینی. پسرکم وقتی سه سالش بود به آلاچیق می‌گفت خانه بادبادکی. خانه بادبادکی، پاتوق نونهالانی است که با شوق از سراشیب کوه یا جاده خاکی بالا آمده‌اند و به بالاترین جای پارک رسیده‌اند. پاتوق نوجوانانی‌است که کمی دورتر از نگاه سنگین بزرگترها نوجوانی کنند. پاتوق میان‌سالانی چون من است که از آن بالا گذر عمر را به تماشا بنشینند، بر تکه پاره شدن پارکی که دوستش دارند افسوس بخورند، و از لکه‌های سبزی که هنوز در پارک و احمدیه و کلاک پایین مانده لذت ببرند. و البته پاتوق سالمندانی که از ان بالا به عمر رفته بیندیشند و نفسی تازه کنند.

از آلاچیق که نگاه می‌کنی مرز استان البرز و تهران زیر پایت است. توسعه کمتر زیبا و بیشتر نازیبای زمین‌هایی که روزگاری که باغ و حاشیه رودخانه کرج بوده را می‌بینی. رو به روی دورتر اتوبان و جاده مخصوص و ریل مترو و ریل راه‌آهن و اگر خوش‌شانس باشی گذر مترو و قطار را می‌بینی. سمت راستت حجم انبوه و زشت کارگاه‌های شن و ماسه در انتهای مسیر رودخانه و پشت گرمدره را می‌بینی. سمت چپت حجم انبوه ساختمان‌های بیشتر بی‌قواره فردیس را می‌بینی. و در رو به روی نزدیک‌تر ساخت و سازهای نهادهای مختلف در حجم سبزی که زمانی یک پارک جنگلی یک دست بود...

#پارک_جنگلی_جهان_نما

#آلاچیق

خانه بادبادکی
روزمره‌نگاری یک آدم معمولی ساکن خاور‌میانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید