و دیگر صداها
صبحها راه چهلدقیقهای تا مدرسه را رادیو آوا گوش میدهم. جز روزهای مناسبتدار، تقریبا در آن ساعت یک کنداکتور پخش میشود. ترانههایی که هنوز هم بعد چند ماه نام خوانندههایش یادم نیست اما هر وقت پخش میشوند میگویم:" ا شبیه دیروزیه". ظهر که بر میگردم چاووشی حتما در کنداکتور است. صدای زخمیش حتی وقتی که با ضربآهنگ شادتری میخواند شبیه هیچ کدام از صداهای دیگر نیست و هر بار میخواند چشمانداز محترک آن سوی شیشه جلو ماشین معنای دیگری مییابد.