می دانم که عکس خوبی نیست. داشتم از مسیری کوهستانی برمیگشتم و همین طوری در جاده خاکی که حالا شده بود برفی گرفتمش. حتی برای گرفتنش کمی جلوتر یا عقبتر نرفتم. یک آغل خالی بود و صندلی چوپان. بدون چوپان. بدون گوسفندان. حصار گوسفندان سرجایش بود و صندلی چوپان هم.
ناگهان دلم هوای کوه کرد.