روزی در این مملکت مردی بود که میگفت؛
یعنی شما میگویید وطنم را بگذارم در یک چمدان و بروم!!
آن مرد وطنش در یک چمدان جا نگرفت، و دست آخر در همین وطن آرام گرفت.
_
حالا تصور میکنید در آن چمدانها چه باشد آقای فروغی؟
چند دست وطن زیر، دو سه تا وطن رو و یک دست وطن اصلاح.
و البته محتویات یک رحم.
_
سلبریدی های حکومتی مجبورند همهی واقعیت را به تماشا بگذراند. مثل وطن، که در تلوزیون زیباست، اما در واقعیت مدتهاست در چمدانهاست.
سرشناسان مردم که برای وطن ریشه میخواستند چمدان نداشتند، برای همین مردند که مردم در خاک بمانند.
فریدون فروغی