معماری (مهرازی، والادگری یا رازیگری)، شیوه طراحی و روش ساخت و ساز ساختمانها و دیگر سازههای کالبدی است.[۱]معماری و دیگر رشتههای علمی طراحی در پیوند با آن، مانند طراحی شهری، معماری منظر، طراحی داخلی و … در کنار هم، طراحی محیط را بهوجود میآورند.[۲]گستردگی و گوناگونی بهوجود آمده در آثار معماری معاصر و ناسازگاری که گاهی، میان آنها دیده میشود؛ نشان از گمشدگی تعریف روشن معماری، در صد سال گذشته دارد.
معماری سراسر بستر بیرونی زندگی بشر را در بر میگیرد. امروزه این قلمرو، از شهرسازی گرفته تا معماری و طراحی صنعتی، تحت کنترل معماران است. این اندیشه که کار معماری، طراحی مصنوعات (ساختمانها) است؛ در جامعه ای معنا دارد که تدارک سیمای شهر، بخشبندی شده و سلسله مراتبی باشد. در این چشمانداز، روابط معماری و سیاست، باید که از بیخ و بن دگرگون شود. معماری، بخشی از سیاست است.[۳]
معماری به عنوان تصور، طراحی، درک و ساختن (با توجه به شرایط) شناخته میشود. این شرایط ممکن است که در ذات خود کاملاً کارکردی بوده یا به درجههای گوناگونی بازتاب شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پروژه باشند. چشمداشت ما از معماری، به سان یک هنر، چیزی بیش از پاسخگویی به برنامههای کارکردی ساختمان است. تجلیات کالبدی معماری، با کنشهای انسانی سازگار است و شیوه سازماندهی و انتظام فرم و فضاها در معماری، میتواند که تلاشها را به ثمر رسانده، به استخراج پاسخها کمک کند و معانی را انتقال دهد.[۴]هیچگاه نظریههای طراحی محیط، از یافتههای رشتههای علمی دیگر و مبانی که برای شناخت ویژگیهای محیط و چگونگی کارکرد آنها فراهم میآورند؛ بینیاز نبودهاند. به ویژه این نیاز، در مورد ادعای طراحان، در زمینه اثر طراحی بر زندگی مردم، بیشتر صادق است
معماری نقاط مختلف آسیا در مسیری جدای از مسیر اروپا توسعه یافت؛ معماری بودایی، هندویی و سیکی هر کدام ویژگیهای منحصربفرد خود را دارند. به ویژه معماری بودایی، تنوع منطقه ای بسیار خوبی از خود نشان میدهد. در بسیاری از کشورهای آسیایی با مذاهب پانتزیستی، معماری به سمت بهبود چشمانداز طبیعی گرایش زیادی داشته است
نام و شهرت خدایان یونانی مذهب یونانیها یک پدیده طبیعی گسترش یافته بود. خدایان یونانیها شخصیت یافته یک عنصر ویژه بودند یا به عنوان قهرمان شناخته شده بودند و هر شهر یا منطقه اولویتها، مراسم و سنتهای خود را داشت. معبد رایجترین و بهترین نوع شناخته شده معماری عمومی یونان است. معبد عملکرد یکسانی مانند کلیسای مدرن نداشت؛ زیرا منبر زیر آسمان باز در اراضی شهری یا در معبدی مقدس و قبل از معبد قرار میگرفت. معابد به عنوان ذخیره گنجینههای مربوط به آیین چند خدایی قرار میگرفت. معابد به عنوان ذخیره گنجینههای مربوط به آیین چند خدایی قرار میگرفت یا به عنوان مکان باستان بتها بود ولی از زمان فیدیاس به یک کار هنری تبدیل شد. معبد جایی برای زاهدان خدا بود و در آنجا مجسمهها، کلاه خودها و اسلحهها را به عنوان صدقه رها میکردند. فضای داخل معبد یا سلا به عنوان جا خزینه قرار میگرفت و معمولاً یک ردیف دیگر از ستون داشت.
مدرنیسم
در حدود آغاز قرن بیستم، نارضایتی عمومی از تأکید بر معماری احیاگر و جزئیات بسیار، باعث ایجاد بسیاری از خطوط فکری جدید شد که به عنوان پیشروهای معماری مدرن شناخته میشوند. انجمن معماری و هنر آلمان به نام Deutscher Werkbund که در سال ۱۹۰۷ تأسیس شد، یکی از پیشروهای تأثیر گذار بر معماری نوین میباشد که با هدف ساخت اشیای با کیفیتتر ماشینساز تأسیس شد. ظهور حرفه «طراحی صنعتی» معمولاً از اینجا در نظر گرفته میشود.
زمانی که مدرنیسم در معماری شکل گرفت، این کار یک حرکت آوانگارد با زیرلایههای زیبایی شناختی، اخلاقی، فلسفه ای محسوب میشد. بلافاصله پس از جنگ جهانی اول، معماران پیشگام مدرن به دنبال ایجاد سبکی کاملاً جدید و مناسب برای نظم اجتماعی و اقتصادی جدید پس از جنگ بودند که بر تأمین نیازهای طبقات متوسط و کارگر متمرکز بود.
معمارانی مانند میس فن در روهه، فیلیپ جانسون و مارسل برور تلاش میکردند تا زیبایی را بر اساس ویژگیهای ذاتی مواد ساختمانی و روشهای مدرن ساخت خلق کنند و از اشکال هندسی ساده و سنتی، و روشهای جدیدی که انقلاب صنعتی فراهم کرده بود استفاده میکردند، از جمله سازههای فولادی، که باعث شکلگیری برجهای بلندمرتبه شد. توسعه و ساخت طرح سازه لولهای توسط فضل الرحمان خان در ساخت ساختمانهای بلندمرتبه یک دستاورد فنی محسوب میشو