melica·۱۱ روز پیشصحبت با خودم ۱۳دیشب شلوار خواهرم نرسید، برای همین رفت یه شلوار خیلی خوشگل خرید...صبح ساعت ۶/۵ مامانم اومده بالای سرم بیدارم کرده، میگه لباسایی که تو خریدی…
melica·۱۳ روز پیشصحبت با خودم ۱۲تنهایی واقعا حس مزخرفیه، منظورم از تنهایی این نیست که هیچکس اطرافم نیست، صرفا راجب پارتنر داشتن و نداشتن میگم...نمیدونم شایدم خوبه، بیشتر ب…
melica·۱۳ روز پیشصحبت با خودم ۱۱چند وقت پیش، توی تلگرام به یه نفر پیام دادم که بهم ترید یاد بده...خیلی صحبت میکرد باهام، و جالب این بود که من اصلا براش مهم نبودم، انگار فق…
melica·۱۵ روز پیشصحبت با خودم ۱۰برای بار هزارم بهم اثبات شده که همه ی پسرا عوضی ان...اصلا انگار دوستی اجتماعی معنی نداره، بخصوص با مردای دهه ۶۰ ای ...و هیچ پولدار با ظرفیت…
melica·۱ ماه پیشصحبت با خودم ۹کاش همه چیز تو این دنیا تغییر میکرد.کاش من میمردم...این زندگی رو نمیخوام...به چی باید دلم خوش باشه؟ چرا نباید افسرده باشم؟چرا نباید دلم بشک…
melica·۱ ماه پیشصحبت با خودم ۸چقد سخته تلاش دائمی ...چقد سخته قضاوت نکردن...چقد سخته امیدوار بودن...و چقد سخته صبر کردن ...خسته ام حقیقتا...ولی کاملا حس میکنم که دارم بع…
melica·۲ ماه پیشصحبت با خودم (۷)به امیر حسین همین الان گفتم...یهو دلم خواست بیام بگم، دلم برات خیلی تنگ شده. مراقب خودت باش.ولی خب تنگ شده دلم دیگه.یه ویدئو کوتاه از فیلم…
melica·۲ ماه پیشصحبت با خودم (۶)میخوام بنویسم از اتفاق های این چند روز، ولی خیلی مریضم، و حال ندارم...اصلا نمیدونم چند روز گذشته که ننوشتم، میام تاریخ هارو نگاه میکنم و می…
melica·۲ ماه پیشصحبت من با خودم (۵)این کتابو روی میز خواهرم دیدم، موقعی که داشتم شکلات تلخم رو باز میکردم که با قهوم بخورم.°اینم بگم که چاق تر شدم، و الان ۶۷ کیلوام...سرما خو…
melica·۲ ماه پیشصحبت با خودم (۴)فقط اینقد بگم که الان حس و حال بهتری دارم، هم اینکه نسبت به اکثریت واحد بیش تری برداشتم، هم اینکه دیگه واقعا هیچی برام مهم نیست.کلی از دغدغ…