کاش همه چیز تو این دنیا تغییر میکرد.
کاش من میمردم...
این زندگی رو نمیخوام...
به چی باید دلم خوش باشه؟
چرا نباید افسرده باشم؟
چرا نباید دلم بشکنه؟
چرا نباید توجه بخوام؟
چرا درک نمیشم از سمت هیچ کس ...
خب منم ادمم...
منم دخترم...
منم گناه دارم...
یعنی از بچگی هیچ کس نباید دوستم میداشت؟!
چرا مامانم دوستم نداره؟!
چرا بابام نمیبرتم بیرون، چرا باهام حرف نمیزنه...
چرا هیچ کسو ندارم الان زنگ بزنم باهاش حرف بزنم...
بشینم زار زار براش گریه کنم، و اون براش مهم باشه...
دیگه درهم شکستم...
دیگه نمیتونم تحمل کنم...
یادم نمیاد اخرین بار کی اینجوری گریه کردم...
به همون خدای بالای سرم قسم که دلم شکسته...
که دیگه نمیتونم خودمو جم کنم...
خودمو سر هم کنم...
نمیتونم ...
واقعا نمیتونم...
انگار فقط با قرص خوب میشم...
نمیخوام اون قرصای مزخرفو بخورم...
میخوام به جاش جیغ بکشم...
گریه کنم...
و ادما برام مهم نباشن...
ای کاش مهم نبودن...
ای کاش مهم نبودن...
ای کاش دلم نمیسوخت...
و دیگه نمیسوزه...
الان میرم ظرف میشورم...
بعد غذا درست میکنم...
و بعد میخورم...
و بعد میخوابم :))