محمود فروزبخش
محمود فروزبخش
خواندن ۷ دقیقه·۷ ماه پیش

استخوان های یهودی و چشم های زرتشتی

سابقه اصفهان هر چه باشد و به هر نامی که باشد، می بایست به بیش از دوهزار سال پیش برسد. در آن زمان دو دین شایع مردمان، زرتشتی و یهودی بوده است. در زمان ورود اسلام به اصفهان نیز، اصفهان شامل دو منطقه بوده است. یکی منطقه جی که در شرق اصفهان فعلی (از خیابان گلزار تا خیابان های مشتاق و جی) واقع بوده است و اصل پل شهرستان در آن منطقه، بنایی است که سابقه آن به پیش از اسلام می رسد. این منطقه مربوط به زرتشتیان شهر بوده و چه بسا سلمان فارسی متولد شده از همین منطقه بوده است.

پل شهرستان
پل شهرستان

دوم منطقه یهودیه است که هم اکنون بافت پرتراکم و پرتردد شهر را شامل می شود و از خیابان نشاط تا میدان قدس را دربرمی گیرد. این منطقه همانطور که تاریخ نگاران آن را به همین نام نامیدند، مربوط به سکونت یهودیان شهر بوده است.[1]

ادعای این نوشتار آن است که خصلت های بنیادینی که در دو گروه زرتشتیان و یهودیان بوده است در وجود مردم اصفهان نهادینه شده است و تا امروز هم به صورت زیرپوستی در نهان مردمان اصفهان هست و می توان نشانه های آن را ردیابی نمود. حتی هنگامی که مردم اصفهان، اسلام را و سپس تشیع را به می پذیرند، اسلام و تشیع را با گوش زذتشتی- یهودی خود شنیده اند و لایه هویت اسلامی و هویت شیعی بر روی لایه پیشین کشیده شده است.

پیش از پرداختن به این مدعا باید بدانیم که مراد ما از یهودی چیست؟ و آیا مردمان یهودی خصلت های مشترکی دارند که بتوان جمیع آن ها و یا اکثریت آن ها را درون دایره ای جمع بندی نمود. در ابتدا باید گفت مراد ما از یهودیان، دین یهود نیست و موسی علیه السلام و تورات اگر چه در این بحث تاثیرگذار بوده اند اما اصل بحث ما در مورد ایشان نیست. همچنین مراد ما صهیونیسم و یا هر گونه ایدئولوژی های سیاسی نیز نیست.

مراد ما خصلت های رفتاری و صفات مشترکی است که معمولا یهودیان را به آن می شناسند. یهودیان (نه همه ایشان) بلکه به صورت قالبی و غالبی این ویژگی های مشترک را دارند[2]:

آن ها انسان های به شدت منطقی هستند و عنصر فکر نسبت به احساسات انسانی در آن ها برجسته تر است. یهودیان به کار ذهنی بیشتر از کار عملی و اجرایی بها می دهند. چنین مردمانی به شدت به آینده فکر می کنند و برای آن طرح دارند. یهودیان امر دنیوی را محکم می گیرند و نسبت به مادیات توجه بالایی دارند. آن ها به زیرکی و بعضا خلاقیت شناخته می شوند هر چند که در ارتباطات انسانی و فهم عواطف ضعیف هستند.

با چنین اوصافی، طبیعی است که آن ها مردمانی محاسبه گر و اهل تحلیل باشند. ذهن یهودیان به عالم ریاضیات نزدیک است و اعداد و ارقام با سرعت بالا در درون آن ها در حال رفت و آمد است. میل به سرمایه داری و انباشت ثروت، از دیگر ویژگی های یهودیان است.

این خصلت ها می تواند برای آن ها آفت هایی داشته باشد مانند محافظه کاری بیش از اندازه و به عبارتی مو از ماست کشیدن بیهوده. در طرف دیگر یهدیان به شدت هدف گرا هستند. با تخیل، هدف سازی می کنند و با خرد، گام عملی بر می دارند اما بیشتر غایات آنان این جهانی است. آن ها برای همه چیز قواعد دارند و به جزئیات هم دقت می کنند. کمتر اهل لذت و خوشگذرانی هستند.

در نهایت آن که یهودیان، فعال، مسئول و به هوش هستند. منظور از به هوش یعنی آن که فارغ از احساسات و آرمان گرایی غیرموجه هستند.

این مروری بر خصلت های یهودیان بود که به احتمال زیاد شامل یهودیان اصفهان نیز می شود. با نگاهی به این خصوصیات متوجه می شویم که این خصوصیات کم و بیش در اصفهانی های امروز و کلا اصفهانی ها در زمان های مختلف یافت می شده و بعضا مردمان اصفهان اصلا با چنین خصوصیاتی شناخته می شدند.

نمایی از کنیسه یهودیان در محله جوباره اصفهان
نمایی از کنیسه یهودیان در محله جوباره اصفهان

ما این شباهت ها را حتی در خصوصیات فرعی می توانیم ردیابی کنیم برای مثال یهودی ها خصلت دیرینه ای دارند که مطابق با آن چندان غریبه را میان خود راه نمی دهند. یهودیان معمولا یک دایره بسته دارند. این خصلت تا همین امروز هم در مردم اصفهان آشکار است و بعضا موجب رنجش مردمان سایر شهرها می شود که در اصفهان قصد زندگی می کنند.

پس از بیان بخش یهودیه باید به سراغ منطقه زرتشت برویم و از خصلت های آنان نیز پرسش داشته باشیم. واقعیت آن است که ما چندان از زرتشتی بودن به خصوص زرتشتی آن زمان چیزی نمی دانیم اما در مجموع می توان بیان کرد که آیین زرتشت، یک آیین «معنویت گرا» است.

دقت شود که ما در دوگانه زرتشتی یهودی به دنبال آن نیستیم که زرتشت را نماد معنویت و یهود را نمادی از ماده گرایی بدانیم و یک دوقطبی خیر و شر تشکیل دهیم. مراد ما دقیقا از این دو قطبی این است که زرتشتی ها معنویت گرا هستند و معنویت گرایی، در اینجا مقابل ساخت گرایی تعریف می شود.

ادعای ما این است که اصفهانی ها گوهر معنویت و کمال طلبی را از زرتشتی بودن در نهاد پذیرفتند و در عوض ساخت دادن و عینیت بخشیدن به آرمان ها را از ذات یهودی خود میراث برده اند.

آن چیز که بیش از همه اهمیت دارد این است که یهودیان، دیدگاه ها را سریعا به خط مشی تبدیل می کنند. ناب ترین شکل سرمایه داری آن است که در آن انتزاعی ترین اندیشه ها هم به شفاف ترین وجهی عرضه می شوند.[3]این دقیقا روحیه ای است که از دل آن مدیریت، تشکیلات سازی، ساختاربندی برنامه ریزی متولد می شود.

اصفهانی ها این توانمندی ها را از ریشه یهودی خود در طی قرن ها حمل کرده اند اما آن ها تفاوت های قابل توجهی با یهودیان دارند. اگر به شکل کلی دین یهود دقت کنیم متوجه می شویم که خدای یهود، خدایی است که جهان را آفریده و بشر را در آن رها کرده است. مطابق با این دیدگاه فرد در تربیت یهودی، به شدت بر روی اراده شخصی خود تاکید می کند و با آزادی و روشنفکری و کسب علم و معرفت سعی در کسب طبیعت دارد. پس ما با انسانی مواجه هستیم که شدیدا در وضعیت اختیار قرار دارد.

اما خدای زرتشتیان اهورامزدایی است که دائم در جدال با اهریمن است و این جنگ خیر و شر در زندگی جریان دارد لذا می توان گفت که در تربیت زرتشتی ما انسانی را می سازیم که دائم حضور و دخالت خداوند در امور را می بیند. انسانی که خدا را در متن امور می بیند، ممکن است دچار آفت جبر بشود و به نوعی امور را از خود سلب کند و به خداوند واگذار کند. از این رهگذر روحیه زهد پدید می آید که دقیقا با اصل توسعه خواهی و روح سرمایه داری منافات دارد. اینجا دقیقا جایی است که اصفهانی ها از یهودیان جدا می شوند و موجودیتی دوگانه می یابند.

این که تمام تمرکز یک شخص این جهانی بشود، مورد نظر و ایده آل اصفهانی ها نبوده است. اصفهانی ها بنا بر آن بنیان معنویت خواه خود همواره به دنبال آرمانی بوده اند. این آرمان لزوما در دایره مادیات و محاسبات و یا تحلیل ها دیده نمی شود. این معنویت حدی از مبهم بودن دارد و روح جستجوگری مومنان را به دنبال خود می کشد.

سلمان فارسی که گفته می شود از زرتشتیان اصفهان بوده است مظهر روح معنویت خواه و حقیقت طلب اصفهانی هااست. او یک شخص نیست. بیانگر و نمودار از یک روزگار است. او که تشنه حقیقت بود، مدتی هم مسیحی شد و در سرگشتگی ها و جستارهای خود عاقبت به محمد رسید و جرعه نوش معارف علی و زهرا شد. او تا آن جایی که تصور یک انسان از مقامات است پیش رفت تا جایی از اهل بیت شد.

حدی از ابهام در افق معنویت گرایی وجود دارد که تنها در دایره عشق جذبه و محبت باید آن را جست. گوهر مهر است که به پای قائمه وجود می پیچد و نور را طلب می کند. اصفهانی ها قانع نمی شوند و بالاتر را طلب می کنند آن چیز که کارایی آنان را افزایش می دهد توانمندی آنان در تبدیل نظر به عمل است. معنویت به تنهایی تمدن ساز نیست هر چند که هسته اولیه تمدن است. آن چیز که تمدن را می سازد عقلانیتی است که حد واسط میان آن معنویت خواهی و بستر زمینی می شود. در اصفهانی ها توانمندی وجود دارد که آن فضای انتزاعی عالی تر از فهم یهودی را صورت این جهانی بدهد.

[1] گنجینه آثار تاریخی اصفهان، لطف الله هنر فر، صفحه 24الی 27

[2] رجوع شود به سومبارت، ورنر، (1384)، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، رحیم قاسمیان، تهران، نشر ساقی، دوم.

[3] رجوع شود به: سومبارت، ورنر، (1384)، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، رحیم قاسمیان، تهران، نشر ساقی، دوم.

یهودیزرتشتی
نویسنده و اصفهان اندیش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید